چشمه سار عشق (حوزه علميه رضويه)
باچشمه سار عشق زندگي زيباست اگر صرف خواندن نباشد






  • امروز: 66
  • دیروز: 99
  • 7 روز قبل: 882
  • 1 ماه قبل: 2590
  • کل بازدیدها: 126979




  • جستجو





    با سلامٍ دوست عزيز ازاين كه از وبلاگ ما ديدن كرديد متشكريم و از شما مي خواهيم نظرات خوديامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيدوباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. باتشكر

     
      روش مطالعه صحیح ...


    فواید مطالعه به روش صحیح
    شیوه صحیح مطالعه،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
    1-زمان مطالعه را کاهش می دهد.
    2- میزان یادگیری را افزایش می دهد.
    3-مدت یادگیری مطالب را در حافظه طولانی تر می کند.
    4-بخاطر سپاری اطلاعات را آسان تر می سازد.
    روش پس ختام
    این روش یکی از مهمترین و معروفترین روشهای به سازی حافظه است.نام این روش متشکل از حروف اول شش مرحله آن است.
    1-مراحل پیش خوانی
    در این مرحله،کتاب یا مطلب به صورت یک مطالعه اجمالی و مقدماتی مطالعه می شود،از جمله موارد این مرحله خواندن عنوان فصلها،خواندن سطحی فصل ،توجه به تصاویر،بخشهای اصلی و فرعی و خلاصه فصلها می باشد،هدف در این مرحله یافتن یک دید کلی نسبت به کتاب و ارتباط دادن بخشهای مختلف کتاب با یکدیگر می باشد.
    2- مرحله سئوال کردن
    پس از مطالعه اجمالی موضوعات ئ نکات اصلی،به طرح سئوال در مورد آنها پرداخته می شود،این کار باعث افزایش دقت و تمرکز فکر و سرعت و سهولت یادگیری می گردد.
    3- مرحله خواندن
    در این مرحله به خواندن دقیق وکامل مطالب کتاب پرداخته،که هدف فهمیدن کلیات و جزئیات مطالب و نیز پاسخگویی به سئوالات مرحله قبل می باشد.در مرحله خواندن برای فهم بهتر مطالب می توان از کارهایی مثل یادداشت برداری،علامت گذاری وخلاصه نویسی بهره جست.
    4- مرحله تفکر
    در این مرحله هنگام خواندن ،ساختن سئوالها،و ایجاد ارتباط بین دانسته های خود،درباره مطلب فکر کنید. در این مورد نیز مهمترین اصل همان بسط معنایی است.بسط معنایی ممکن است در مراحل پنجم و ششم نیز یعنی در مراحل از حفظ کفتن و مرور کردن نقش مهمی داشته باشد.
    5-مرحله از حفظ گفتن
    در این مرحله باید بدون مراجعه به کتاب و از حفظ به یادآوری مطالب خوانده شده پرداخته شود و بار دیگر به سئوالاتی که خود فرد طرح کرده بود پاسخ دهد. در اینجا باید مطالب آموخته شده را در قالب کلمات برای خود کرده،و در غیر اینصورت لازم است که مجددا به خواندن مطالبی که آموخته نشده پرداخته شود . مرحله از حفظ گفتن در پایان هر بخش انجام می گیرد و وقتی بخشهای یک فصل به اتمام رسید به مرحله بعد،یعنی مرور کردن یا آزمون وارد می شویم.
    6- مرحله مرور کردن
    این مرحله،که مرحله آزمون نیز می باشد،در پایان هر فصل انجام می گیرد. در اینجا به مرور موضوعات اصلی و نکات مهم و نیز ارتباط مفاهیم مختلف به یکدیگر پرداخته و در صورت برخورد با موضوعات مورد اشکال به متن اصلی یا مرجع مراجعه شود.یکی از راههای کمک به این مرحله پاسخگویی به سئوالات و تمرینات پایان فصل است.
    روش خواندن اجمالی : روشی برای کشف نکات مهم و مطالب مهم یک کتاب در زمان کوتاه
    هدف از خواندن اجمالی دست یافتن به نکات و مطالب مهم کتاب و کشف ساختمان مواد و مطالب در یک زمان کوتاه و با سرعت زیاد است.
    فواید :
    1- کارآمدی بیشتر ، از راه تخمین زدن اهمیت مطالب و طرح ریزی یک روش مناسب مطالعه.
    2- بودجه بندی واقعی تر از زمان ، از طریق کشف حجم و دشواری مطالب
    3- افزایش میزان درک مطلب و نگه داری آنها در حافظه ، از راه کسب یک نظر اجمالی از تمام مطالب ، پیش از خواندن جزییات .
    4- افزایش میزان دقت و تمرکز حواس، از طریق بر انگیختن میزان علاقه.
    روش خواندن اجمالی مبتنی بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزییات است. در این روش ، در جست و جوی نکات کلیدی درباره ی مواد، ساختمان مطالب،نظر و سبک مولف باشید .هم چنین برای افزایش میزان علاقه ی خود نسبت به مطالب ، به طرح سوالاتی در مورد مطالب خواندنی بپردازید.
    در خواندن یک ن.شته ادبی یا یک اثر هنری به طور اجمالی ، دو محدودیت زیر وجود دارد.
    1- چون خواندن پایان نوشته های ادبی و آثار هنری ، اغلب درک خواننده را از مطالب کم و کند و لطف آن را از بین می برد ، لازم است در این گونه آثار ، تنها به نمونه گیری از قسمت های اول اثر بپردازید.
    2- با خواندن اجمالی یک اثر هنری ، یا یک نوشته یادبی ، نمی توان به مفهوم اصلی آن دست یافت.

    موضوعات: بدون موضوع
    [یکشنبه 1391-12-13] [ 12:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امروز همان دیروز ...

    امروزی را که خواهان شتاب هر چه بیشتر آن برای رسیدن به فردا هستی همان فردایی است که دیروز برای آمدنش هزاران نقشه می کشیدی.

    موضوعات: بدون موضوع
    [یکشنبه 1391-07-02] [ 11:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      برنامه هفته سلامت ...
    موضوعات: بدون موضوع
    [یکشنبه 1391-02-31] [ 11:44:07 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شخصیت حضرت فاطمه در کلام وحی ...
    موضوعات: بدون موضوع
    [پنجشنبه 1391-02-07] [ 09:47:47 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی اخلاقی امام هادی(ع) ...
    موضوعات: بدون موضوع
    [دوشنبه 1391-01-28] [ 11:34:06 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      زندگی نامه امام هادی (علیه السلام) ...

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

    %D8%A7%D8%AF%DB%8C+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85″>سال ولادت حضرت هادی 212 یا 214 هـ.ق است و محل ولادتش، جایی به نام صریا در نزدیکی مدینه .
    پدر بزرگوار امام هادی، حضرت امام محمد جواد علیه السلام است و مادر بزرگوارش بانویی به نام سمانه مغربیه. از دوران کودکی امام هادی جز چند واقعه، چیزی در تاریخ ثبت نشده است. با شهادت امام جواد علیه السلام در سال 220 هـ.ق، حضرت هادی در سن هشت یا شش سالگی به امامت رسیدند.
    گر چه حضرت هادی 42 سال بیشتر عمر نکرد، اما دوران 34 ساله امامت او نسبت به دوران امامت برخی دیگر از ائمه علیهم السلام طولانی‌تر است. پدر بزرگوار امام هادی علیه السلام در مواردی به امامت فرزندش تصریح فرموده است. امام هادی به‌دلیل قابلیت و لیاقت و عنایت الهی، از جایگاهی رفیع نزد خداوند برخوردار است.

    امامت در کودکی و حاکمان معاصر

    دوران امامت حضرت هادی علیه السلام همزمان بود با سلطه‌ی شش تن از حاکمان عباسی، و همین موضوع، شرایط ویژه‌ای را برای او ایجاد کرد. از طرفی امام می بایست در شرایط خفقان و ارعاب حکومت عباسی، به رسالت الهی خویش عمل کند که ارتباط با یاران و دوستان و هدایت آنان گوشه‌ای از این رسالت مهّم محسوب می‌شد؛ و از طرفی به گونه‌ای عمل کند که حساسیّت حاکمان عباسی برانگیخته نشود .

    بر این اساس دوران سی و چهار ساله امامت امام هادی اگر چه طولانی است اما وی به علت محدودیت‌های ایجادشده از ناحیه حاکمان عباسی، پیوسته در مراکز نظامی تحت نظر و مراقبت ویژه بود و کمتر امکان ارتباط علنی و آزاد با یارانش را داشت .

    تبعید امام به سامراء ، یکی از از فشارهایی است که حکومت عباسی علیه وی اعمال کرده بود؛ و علت این که به امام هادی و نیز به فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام عسکرین می گویند حضور اجباری و ناخواسته این دو بزرگوار در محلّه‌های نظامی و تحت مراقبت نیروهای امنیتی و دستگاه ستم‌پیشه‌ی عباسی بوده است.

    فضایل امام

    در چنین وضعیتی، امام هادی علیه السلام به تناسب موقعیت‌های مختلف مکانی و زمانی، گاهی با استفاده از نفوذ معنوی و تاثیر فوق‌العاده نفسانی خویش صحنه هایی را برای اتمام حجت و تبیین حق و هدایت افراد به تماشا می‌گذاشتند.

    درایت و بینش توحیدی و برخورد اصولی و حکیمانه امام در زمان حکومت عباسیان باعث شد که دقیق‌ترین و عالی‌ترین معارف توحیدی و اعتقادی برای جهان اسلام به یادگار بماند.

    گذشته از پاسخ امام هادی علیه السلام به پرسش‌های گوناگون مردم و نیز احتجاجات آن حضرت در زمینه‌های مختلف، زیارت معروف به جامعه کبیره که معرّفی و تبیین مقامات امامان معصوم علیهم السلام است نیز از سخنان ارزشمند به‌جا مانده از آن امام بزرگوار است.

    حضرت هادی همچون سایر امامان شیعه در دوران امامت خود نمونه‌های فراوانی از معجزات ، مکارم اخلاق، استجابت دعاها. کلمات و سخنان حکیمانه آموزنده و حیات‌بخش در زمینه های متنوع را در تاریخ به ثبت رساندند.

    همسر و فرزندان:

    حضرت هادی علیه السلام حدود هجده سالگی یعنی تقریباَ در سال 230 هـ. ق با زنی به نام حدیث یا سوسن ازدواج کرد که ثمره این ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام است.

    فرزندان
    دیگر امام هادی عبارتند از: حسین، محمد، جعفر کذّاب و دختری به نام علیّه یا عایشه.
    حضرت هادی علیه السلام برادری به نام موسی مبرقع دارد و نیز دو خواهر به نام‌های فاطمه وامامه.

    امام هادی سرانجام پس از 42 سال زندگی سراسر رحمت و برکت در سال 254 هـ. ق در سامراء توسط حاکمان ستمگر عباسی به شهادت رسید و در همان شهر به خاک سپرده شد.

    برگرفته از کتاب زندگی نامه امام هادی(علیه السلام   



    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:52:12 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      روایتی در سال یازدهم هجری قمری شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) ...

    nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

    t;; color: #000099;” lang="FA">

    حضرت فاطمه زهرا(س) دختر رسول گرامي اسلام (ص) و همسر اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع)، يکي از بانوان قدسي عالم بشريت و مهتر زنان عالم است. پيامبر خدا (ص) درباره وي فرمود: ففاطمة حوراء في صورة انسيّة، فاذا اشتقت الي الجنّة قبلت فاطمة، فأشمّ منها رائحة الجنّة ؛ فاطمه، حوري (بهشتي) است که به صورت انسان آفريده شده است. من هر گاه مشتاق بهشت مي شوم، به نزد فاطمه مي روم و بوي بهشت برين را از وي استشمام مي کنم.

    حضرت فاطمه (س)، آخرين فرزند رسول خدا (ص) از همسرش حضرت خديجه کبري(س) است که در سال پنجم بعثت پيامبر(ص)، در مکه معظمه ديده به جهان گشود.

    در ايام هجرت پيامبر(ص)، اين بانوي شريف نيز به مدينه هجرت کرد و پس از مدتي، با پسر عمويش علي بن ابي طالب(ع) ازدواج نمود. ثمره ازدواج مبارک آثار آنان، دو پسر و دو دختر به نام هاي امام حسن مجتبي(ع)، امام حسين(ع)، زينب کبري(س) و ام کلثوم(س) مي باشد. هم چنين در هنگام رحلت پدرش پيامبر خدا(ص)، به فرزند ديگري حامله بود که رسول خدا(ص) او را “محسن” نام نهاده بود. وليکن پس از رحلت پيامبر(ص) ناملايمات فراواني از اصحاب پدرش، به ويژه غاصبان خلافت اسلامي متحمل شد و بر اثر آن، جنين او سِقط و پيش از تولد، در رحم مادرش شهيد گرديد.

    حضرت فاطمه(س) از آن پس بيمار شد و روز به روز حالش سخت تر گرديد، تا اين که در جمادي الاوليي سال يازدهم قمري ديده از جهان فروبست و روح ملکوتي اش به روح پاک و قدسي پدرش پيوست.

    درباره تاريخ شهادت حضرت زهرا(س) اکثر مورخان و سيره نويسان شيعه متفقند که اين حادثه جانسوز در ماه جمادي به وقوع پيوست، وليکن در اين که کدام يک از دو ماه جمادي الاوليي و جمادي الآخره بوده است، اتفاق نظر ندارند. زيرا برخي از آنان معتقدند که آن حضرت، پس از رحلت پدرش پيامبر(ص) تنها هفتاد و پنج روز و برخي ديگر مي گويند نود و پنج روز زنده بود.

    آن هايي که هفتاد و پنج روز را برگزيده اند، شهادتش را در روز سيزدهم جمادي الاوليي مي دانند.

    ابن أبي ثلج بغدادي در “تاريخ الأئمة(ع) ” در اين باره گفت: و اقامت (فاطمة الزّهراء ـس-) مع اميرالمؤمنين-ع- من بعد وفاة رسول الله(ص) خمسة و سبعين يوما.

    علام طبرسي(ره) با اين که مي گويد: و بقيت (فاطمه-س-) بعده (رسول الله ـص-) خمسة و سبعين يوما، با اين حال تاريخ شهادتش را در سوم جمادي الاخره مي داند و در اين باره گفت: توّفيت الزّهرا(س) في الثّالث من جمادي الآخرة سنة احدي عشرة من الهجرة.

    به نظر مي آيد که علت اختلاف اقوال علما درباره تاريخ شهادت آن حضرت، از دو چيز سرچشمه گرفته است:

    اول اين که آن حضرت پس از رحلت پيامبر(ص)، هفتاد و پنج روز زنده بود، يا نود و پنج روز؟ که اين دو قول، معروف بين علما و مورخان ما است.

    دوم اين که رحلت پيامبر(ص) در چه تاريخي بوده است؟ آيا در روز بيست و هشت صفر واقع گرديد و يا در روز دوازدهم ربيع الاولي (آن طوري که اهل سنت نقل مي کنند)؟ هر يک از اين دو قول، تأثير خاصي در تعيين روز شهادت حضرت زهرا(س) خواهد داشت. علامه طبرسي در اعلام الوري، درباره مدت زندگي حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پدرش پيامبر(ص) و تاريخ شهادتش گفت: روايت شد که حضرت زهرا(س) در سوم جمادي الآخره، سال يازدهم از هجرت وفات کردو مدت نود پنج روز و يا چهار ماه پس از پدر بزرگوارش در جهان زندگي کرد.

    البته قول هاي ديگري نيز درباره شهادت آن حضرت بيان گرديد، که به خاطر عدم شهرت، اشاره اي به آن ها نمي کنيم.

    به هر روي، اين مسئله قابل تأمل و جاي بحث و بررسي بيشتر و فني تر است و مجال ديگري مي طلبد. اما شيعيان و محبان اهل بيت(ع) به خاطر عشق و علاقه بي حد به خاندان پيامبر اکرم(ص)، هم در سيزدهم جمادي الاوليي و هم در سوم جمادي الآخره، در سوگ آن بانوي بزرگ عالم اسلام، سياه پوش و عزادار مي باشند. بدين جهت، دو ايام فاطميه را گرامي مي دارند.

    سيزدهم جمادي الاولي، نخستين روز فاطميه اول است.

    موضوعات: بدون موضوع
    [دوشنبه 1391-01-21] [ 10:02:47 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شیخ و امام ...

    شیخ مازندرانی پیری بود که بی دلیل به امام بدبین بود. حتی به بعضی ها می گفت به درس امام نروند. این مساله چند سالی طول کشید. امام هر روز، ساعت ده و ربع برای درس می رفتند. چون بعضی وقتها بدون این که به من خبر دهند، حرکت می کردند. من با عجله بیرون می رفتم که مبادا ایشان تنها بروند. روزی با عجله ازخانه بیرون آمدم.

    دیدم این پیرمرد شیخ در بیرونی را می بوسد. بعد هم خم شد عتبه را بوسید. من که از اعمال قبلی او اراحت بودم، گفتم: عجب!

    برگشت رو به من کرد و گفت:

    (الحمدالله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنتهدی لولا ان هداناالله)

    گفتم: مگر چه شده است؟ گفت: به درس می روید؟ آقا مسجد می آیند؟

    گفتم: بلی. گفت: من هم می آیم مسجد. قبلا او به مسجد نمی آمد ونمی گذاشت بچه اش دست امام را ببوسد. همین که این حرف را زد، درباز شد و آقا از منزل بیرون آمدند. او خجالت کشید و از کوچه دیگر رفت. من همراه آقا به مسجد رفتم. آن روز کتاب همراه نبرده بودم که مجبور نشوم پای منبر بروم. همان دم در نشستم.

    این از خوش شانسی پیرمرد بود. آمد و کنار من نشست و گفت: توکه می دانی همنشین بد بر من اثر کرده بود. از بس زیاد ازمغرضان شنیده بودم که آقا روزنامه می خواندند و چه کارهامی کنند.

    سپس اضافه کرد یک شب خواب دیدم در حرم حضرت امیر(ع) هستم وعده ای دور هم نشسته اند. سن هرکدام، با سن یکی از امام ها تطبیق می کرد. دوازدهمی را می گفتند حضرت مهدی(ع) است. از قیافه شان نور می بارید. خیلی زیبا و ملکوتی بودند و درآخر صف نشسته بودند. بعد علمای اسلام یکی یکی آمدند. همه آنها از مقبره مقدس اردبیلی بیرون می آمدند، نگاه کردم تا ببینم آیا کسی از ایشان را می شناسم؟ یکی از آنها را گفتند: شیخ شلال یکی از شیوخ عرب است. خیلی خوشحال شدم، خواستم حرکت کنم ولی انگار مرا به زمین بسته بودند. نمی توانستم تکان بخورم. وقتی هرکدام از این علمامی آمدند آن دوازده نفر تعظیم می کردند، بعضی وقت ها حضرت امیر(ع) با یکی دو نفر مشغول صحبت بودند. بعضی وقت ها هم هفت هشت نفرشان تعظیم می کردند. یک وقت دیدم آقای خمینی از گوشه ایوان وارد شدند و شما هم دنبالشان هستی. در کفشداری کفش هایشان را کندند و شما کفش ها را کنار گذاشتی و به سرعت به دنبالشان رفتی. آن دوازدهمی تا چشمشان به ایشان افتاد، بلندشدند. یک مرتبه دیدم همه بلند شدند.

    بعد یازده نفرشان نشستند و دوازدهمی ایستادند و گفتند: روح الله، آقای خمینی عبایشان را جمع کردند و گفتند: بله آقا،ایشان فرمودند: بیاجلو، آقا تند تند جلو رفتند. وقتی خدمت امام زمان(ع) رسیدند، دیدم قدمهایشان یک اندازه است. جوری نبود که حضرت مهدی(عج) بلند و آقای خمینی کوتاه باشند. طوری ایستادند که گوش آقای خمینی دم دهان امام زمان(عج) بود. امام زمان چیزهایی گفتند و آقای خمینی در جواب گفتند:

    «چشم …. انجام دادم … انجام می دهم… ان شاء الله … »درست یک ربع حضرت در گوش روح الله چیزهایی می گفتند. وقتی مطلب تمام شد و حضرت رفتند که بنشینند، آقای خمینی دست تکان دادندو آن یازده نفر تعظیم کردند و ایشان بی آنکه پشتشان را بکنندعقب، عقب برگشتند و به حرم رفتند. من پرسیدم که چرا ایشان به حرم نرفتند؟ گفتند: حضرت امیر(ع) اینجا نشسته اند. برای چه به حرم بروند!! بعد دم کفشدرای رفتند و شما کفششان را گذاشتی جلوپوشیدند و تند حرکت کردند و از در صحن آمدند بیرون. من ازخواب بیدارشدم، شروع کردم به گریه کردن. ساعت را نگاه کردم.

    دیدم یک ساعت به اذان صبح مانده، با خودم گفتم: من در حق ایشان جفا کرده ام. خدا از سر تقصیرم در گذرد! من از حالا به ایشان ایمان آوردم. ولی هنوز ناراحتم. اولین کاری که کردم همان بود که دیدی. در مقابل نظر هیچ کس نبود. فقط تو می دانی ومن. می باید این عتبه را ببوسم. من قول داده ام که فضایل ایشان را منتشر کنم و باید انتشار بدهم. بعد گفت: این قصه من بود.

    یک خواهش از تو دارم «بینی و بین الله » اگر می توانی به امام بگو که از من بگذرد. گفتم: می توانم همین الان انجام می دهم. ازمسجد که بیرون آمدیم، به آقا گفتم که قصه کذا و کذاست و حالااز شما خواهش دارد که از او بگذرید. امام گفتند:

    «من از ایشان گذشتم. من بخشیدم. هرچه بود، بخشیدم.» بعد ازرفتن امام، او دوان دوان آمد. گریه می کرد از من می پرسید: چه شد؟ گفتم: آقا گفتند که من هرچه بود بخشیدم.

    به سجده افتاد. از آن به بعد هر روز خدمت امام می آمد و آقای خمینی هم نظر خاصی به او پیدا کردند و این طور شد که او هم دنیا و هم آخرت را به دست آورد.

     برگرفته از اینترنت

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1390-11-18] [ 12:15:24 ب.ظ ]



     لینک ثابت