مقدمه

     «تربیت» از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز توجه معلمان و متولّیان آموزش و پرورش را به خود مشغول ساخته است. در هر دوره ای دانشمندان و متفکران درباره تربیت، فعالیت های علمی و عملی داشته و در این زمینه، نظرات کاربردی مهمی ارائه داده اند. در منابع اسلامی (قرآن و روایات) بیش از هر امری، مسئله تربیت و سازندگی انسان به چشم می خورد. رشد معنوی انسان و رسیدن او به کمالات، از مهم ترین برنامه های انبیا و کتاب های آسمانی بوده است. در این مقاله، به «امید» به عنوان یکی از عوامل مهم در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و نقش سازنده آن اشاره می شود.

    «امید» یک حالت روحی و روانی و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. به طور طبیعی، انگیزه بشر در کارهای اختیاری امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروی اجرایی برای حرکت بوده، عامل مستقیم تلاش ها و رفتارهای انسانی است.

به مثال ذیل توجه کنید: مردی در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او می داند در نقطه دوری پناهگاهی وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعی خویش را به کار می بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روی زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولی می داند در این صورت به خواب می رود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامی دارد تا به هدف خویش برسد.

    امید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل می شود، اساس همه تلاش های مفید و پرثمر انسانی و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدی است؛ همان گونه که ناامیدی و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبه کاری ها و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی است. همین که انسان به آینده ای روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتی شاد به وی دست داده، باعث نشاط وی می شود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت های صحیح زندگی وادار می کند .

     این تحقیق در دو بخش و چهار فصل تدوین گردیده که بخش اوّل ، فصل اوّل : کلیات و فصل دوم :  مفهوم شناسی و بخش دوم : فصل اوّل : امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات . فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

 

تعريف اميد

اميد عبارت است از سرور و نشاط قلب به خاطر انتظار آنچه محبوب اوست، به شرط آنكه وقوعش متوقع و منتظر بوده و سببى عقلائى داشته، و انتظار انسان به‌ اين خاطر باشد كه اكثر اسباب آن فراهم است. در اين صورت نام اميد بر اين انتظار، صادق است كه در اين صورت براي رسيدن به آن تلاش خواهد كرد.

امیدواری عملی است که از جانب خداوند متعال به انسان می رسد که خداوند در آیات و معصومین در روایات به آثار امید و امیدواری اشاره کرده اند . و بندگان خداوند وظیفه دارند که در برابر مواجه شدن با گناهان و مشکلات به خداوند امیدوار باشند و با نفس خود مبارزه و از یأس و نا امیدی پرهیز و همچنین با آن مقابله کنند.

با توجه به اینکه خداوند در دنیا نعمتهای زیادی به بندگان خویش ارزانی داشته  و در مقابل ، انسان بنده ای است ناتوان و عاجز که برای خودسازی و بندگی خود موجودی نیازمند است ، باید با آداب امیدواری در جهت تکامل بندگی خود تلاش کند ؛ لذا در این تحقیق سعی شده که به آثار حسنه امیدواری و عواقب نا امیدی در آیات و روایات  پرداخته شود .

2- ضرورت و هدف :

بندگان خداوند در اثر مقابله با نا امیدی بدون اینکه به رحمت خداوند امیدوار باشند رفته رفته به گناهان خود تکیه می کنند و به کفر منجر می شوند و دین خود را از دست می دهند پس با پرداختن به آثار سوء نا امیدی و آثار حسنه امیدواری انسان های مختلف از آن آگاه می شوند و با توجه به اینکه امید مهارتی است که باید آن را در ذهن پرورش داد و افراد بر روی آن تمرین کنند تا امیدواری بخش فعالی از روند فکری همه افراد جامعه شود و با بررسی آیات و روایات راجع به امیدواری ، از نا امیدی پرهیز شود .

3- اهداف و فواید تحقیق :

فوائد امید :

با توجه به اینکه امید موهبتی هیجانی و ارزشمند است از جمله فوائد امید عبارتند از :

- امید نظمی ذهنی است که با به کارگیری آن می توان اعتماد اطرافیان را جلب کرد .

- به سبب این که امید مستقیما با میزان اعتماد افراد ارتباط دارد ، به افراد الهام می دهد که هدفشان را بالا بگیرند .

-  امید باعث تلاش بیشتر افراد و  قدرت مقاومت آنها را زیاد می کنند.

-  امید نیرویی است که تخیل را به سمت چیزهای مثبت هدایت می کند .

- امید باعث افزایش قدرت و اراده و شکوفا شدن استعدادهای درخشان می گردد .

- امید و امیدواری در کارها ایجاد انگیزه می کند و عامل تمرکز ذهنی می شود .

4- پیشینه :

امید و امیدواری از زمان خلقت بندگان خداوند بوده است . چون اگر امید نبود ، انسان ها اصلاً میل به زندگی کردن نداشتند به همین دلیل خداوند آیات فراوانی در قرآن و نیز معصومین ، روایاتی در مورد امید و امیدواری مطرح کرده اند . کتابهای زیادی در این زمینه نگاشته شده که عبارتند از :

اصول کافی از محمّد ابن یعقوب کلینی ، بحارالانوار از محمّد باقر مجلسی ، اخلاق در قرآن از محمّد تقی مصباح، مفردات الفاظ القرآن از راغب اصفهانی ، تفسیر نمونه از مکارم شیرازی ، نورالثقلین از محمد حسین طباطبایی ، شرح حدیث جنود و عقل از امام خمینی و . . .  موجود می باشد که با توجه به اهمیت زیاد موضوع امید و امیدواری ، آن را مورد بررسی قرار می دهیم 5- سؤالات تحقیق :

1-5: سؤال اصلی :

امید و امیدواری در قرآن و روایات اسلامی چگونه ترسیم شده است ؟

2-5: سؤالات فرعی :

- امید در قرآن چیست ؟

-  ایجاد امید با توبه و شفاعت چه سنخیتی دارد ؟

-  ناامیدی چه زیان هایی به همراه دارد ؟

6- فرضیه تحقیق :

قرآن برای تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته بهره فراوانی از امید برده است .

انسان موجودی ضعیف بوده و بیشتر مرتکب لغزش ها و نافرمانی های خدا شده که با امیدواری به رحمت خدا به توبه روی می آورد .

انسان ناامید ، به آسیبهایی همچون سرخوردگی ، غم زدگی و افسردگی دچار میگردد.

7- پیش فرض های تحقیق:

امید در روایات سفارش شده و ممدوح دین است .

معنای دیگر امید ، رجاء است که در مقابل خوف استفاده شده است .

انسان با رسیدن به امید از درگاه خداوند مأیوس نمی شود و میل به ادامه ی زندگی پیدا می کند و از فریب های شیطان که یکی از آنها یأس و ناامیدی است دوری می جوید .

8- روش تحقیق:

روش پژوهش حاضر ، کتابخانه ای بوده و از حیث هدف : توصیفی ، از حیث ماهیت : اخلاقی ، از حیث ابزار : فیش برداری می باشد .

9- ساختار تحقیق :

پژوهش حاضر شامل دو بخش و چهار فصل می باشد :

بخش اوّل :  فصل اول : کلیات

فصل دوم : مفهوم شناسی

بخش دوم : فصل اول : امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

10- محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق :

مدت زمان استفاده از کتاب ها محدود بود در کتابخانه های نزدیک منابع محدودی در دسترس بود .

11-  اصطلاحات و مفاهیم کلیدی:

شناخت لغوی و اصطلاحی امید :

امید در لغت به معنای « گمان وقوع خیری در آینده آمده است » و همچنین  : « ظرفیت ادراک‏شده براى تولید مسیرهایى به سمت اهداف مطلوب و انگیزه ادراک‏شده براى حرکت در این مسیرها.» از این‏رو، امید یعنى: انتظار مثبت براى دست‏یابى به اهداف.»

امید از نظر اصطلاح :

امید در اصطلاح اهل معرفت ، آرامش و آسایش قلب برای به دست آوردن امری دوست داشتنی است . ولی آن محبوب خواسته شده را موجبات و اسبابی لازم و ضروری است . حال اگر انتظار انسان بدان جهت است که غالب لوازم آن را در خویشتن فراهم ساخته است ، اطلاق نام امید بر آن صحیح است .

یأس :

طبرسی فرموده: يأس آن است كه یقین كنيم شی‏ء آرزو شده بدست نخواهد آمد.

واژه یأس در قرآن :

در قرآن آمده است: “وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ” ؛ از رحمت خدا نااميد نباشيد. سوره یوسف/12 ، آیه 87

قرآن :

قرآن در اصل مصدر است و به کتابی که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص پیدا کرده است. و چنان که برخی علما گفته اند : وجه نامگذاری این کتاب مقدس به قرآن ، آن است که این کتاب، جامع فوائد و آثار تمامی کتب آسمانی است بلکه جامع آثار تمامی علوم است. ( مفردات راغب ، جلد 1 ، ص 402 )

حدیث :

حدیث اصطلاحاً كلامی است كه حاكی قول یا فعل یا تقریر معصوم (ع) باشد و بر آن خبر و سنت و روایت نیز اطلاق شده.

شیخ بهائی در وجیزه فرموده الحدیث كَلَامٍ یحكی قَوْلِ الْمَعْصُومِ أَوْ فِعْلِهِ أَوْ تقریره.سپس فرماید: وَ أَمَّا نَفْسِ الْفِعْلِ وَ التقریر فیطلق علیهما اسْمُ السنه لَا الحدیث .

در مجمع البحرین حدیث را مرادف كلام دانسته و وجه تسمیه باین نام را تجدید و حدوث آن گرفته.در قاموس آمده (الحدیث: الخبر و الجدید) در مصباح المنیر فرموده الحدیث مَا یتحدث بِهِ وَ ینقل وَ مِنْهُ حدیث الولایه .

فراء گوید: واحد احادیث احدوثه است ولی بر خلاف قاعده در جمع حدیث استعمال شده.صاحب کشاف آنرا اسم جمع دانسته.ابو حیان در تفسیر خود بنام (البحر) آنرا جمع حدیث (منتهی بر خلاف قیاس) گرفته مانند اباطیل جمع باطل  ( قواعد التحدیث، ص۶۱.)

آیات :

آیات، اجزای مشخص شده هر سوره، توسط پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را آیات گویند.

آیه در لغت :

“آیات” جمع “آیه"، در لغت به معانی گوناگونی به کار رفته است (هرچند می‌توان تمام آن‌ها را به معنای نشانه بازگرداند).

برخی معانی :

۱. نشانه: (… ان آیة ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة…) . ( بقره/سوره 2 ، آیه 248 ، فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ۷۲۹ - ۸۱۷ق، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، ج۱، ص(۸۵-۸۶).)

۲. معجزه: (سل بنی اسرائیل کم آتیناهم من آیة بینة…) . ( بقره/سوره 2 ، آیه 211 ، زرقانی، محمد عبد العظیم، ۱۹۴۸- م، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص(۳۳۸-۳۴۱). )

۳. عبرت: (ان فی ذلک لآیة للمؤمنین). حجر/سوره 15 ، آیه 77 )

۴. برهان و دلیل: (ومن آیاته خلق السماوات والارض…) . ( روم/سوره 30 ، آیه 22 )

۵. کار شگفت: (وجعلنا ابن مریم وامه آیة…) . ( مؤمنون / سوره 23 ، آیه 50 )

آیه در اصطلاح :

“آیه” در اصطلاح عبارت است از بخشی از حروف، کلمات یا جمله‌هایی از قرآن که از لحاظ حد و مرز، طبق اشاره و ارشاد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از کلام پیش و پس از آن جدا شده است.

فصل دوم

مفهوم شناسی

خوف و رجاء

تاریخچه امید در الهیات مسیحی

امید در فلسفه اخلاق کانت

امید در اندیشه ارنست بلوخ

. . .

خوف و رجاء

باید دانست ، مؤمن را از اتّصاف به این دو خصلت چاره ای نیست و بایستی که در دل مؤمن خوف و رجاء ، هر دو بر وجه کمال بوده باشد و هر یک مساوی دیگری باشد . نا امید بودن از رحمت الهی و ایمن بودن از عذاب الهی ، از جمله گناهان کبیره است . میان رجاء و مغرور شدن و خوف و مأیوس بودن، باید فرق گذاشت .

باید دانست ، رجاء عبارت است از امید داشتن به رحمت الهی و طالب آن بودن . آثار صدق رجاء در اعمال ظاهر می شود ؛ پس کسی که دعویِ رجاء کند و ترک اعمال خیر نماید ، او کاذب است در آن دعوی ، بلکه این غرّه است و از بدترین صفات ذمیمه می باشد ؛ مثل اینکه زارعی شخم نزند و تخم نپاشد و گوید : من امید دارم که این زراعت بر آید!

آن که او عمل نکرد و عنایت امید داشت                        ابله نکِشت دانه و ، دخل انتظار کرد

[ سعدی ]

این عین سفاهت است ، نه رجاء و امید . اگر آنچه زراعت را ضروری است ، به عمل آورد ، تخم بپاشد و آب بدهد ، آن گاه بگوید ، امید دارم که حق تعالی کرامت فرماید ، امید او بجاست و در دعویِ خود صادق است . همچنین در زراعت های معنوی ، کسی که اعمال صالح را با شرایط به جا آورد و بر عمل خود اعتماد نکند و به فضل الهی امیدوار باشد ، او صاحب رجاست .

همچنین در خوف ، اگر خوف او باعث یأس از خدا شود و عمل را ترک نماید ، این نا امیدی از رحمت الهی است و در مرتبه شرک است ؛ و اگر خوف او باعث شود که ترک محرمات کند و در عبادات اهتمام نماید ، این خوف صادق است ؛ زیرا هر کس از چیزی خائف و ترسان است ، البته از آن گریزان می باشد .

شق اول به مثل ، از بابت آن است که ، شخصی نزد شیری باشد و دست در دهان آن کند و بگوید من از آن می ترسم . پس کسی که راست می گوید که از عذاب الهی می ترسد ، چرا مرتکب امری چند می شود ، که موجب عذاب است و آدمی باید طبیب نفس خود باشد و اگر رجاء و امید را بر خود غالب داند و بترسد که موجب سستی در عمل گردد .

به تفکر در عقوبات الهی و تذکر آیات و احادیث خوف ، خود را متذکر نماید ؛ و اگر خوف بر او غالب شود و بترسد به این سبب عمل را ترک نماید ، خود را به آیات و اخبار و تفکر در فضل نا متناهی خدا خود را امیدوار گرداند . کسی توهم کند که نهایت خوف با نهایت رجاء منافات دارد ؛ زیرا محل خوف و رجاء یک چیز نیست ، که به زیادتی هر یک ، دیگری کم شود ؛ بلکه محل رجاء جناب ایزدی است و او فضل و رحمت محض است و او از هیچ گونه خوف نمی باشد و محل خوف ، نفس آدمی و شهوات و خواهش ها و گناهان و بدی های اوست .

پس آدمی از خود می ترسد و از خداوند خویش امید می دارد . چندان که در بدی ها و عیوب خود تفکر می نماید ، خوفش زیاده می شود و چندان که در فضل الهی و نعمت های او می اندیشد ، امیدش زیاده می گردد ؛ چنان که حضرت سید السّاجدین علیه السّلام در بسیاری از دعاها اشاره به این معنی فرموده اند که : « ای مولای من ! هر گاه گناهان خود را می بینم ، ترسان می شوم ! چون در عفو تو می نگرم ، امیدوار می گردم ! »

بر این مضامین ، احادیث و آیات بسیار وارد شده است . به سند معتبر ، از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده است که : « لقمان به فرزند خود وصیّت فرمود : ای فرزند ! از خدا چنان بترس ، که اگر ثواب جنّ و انس داشته باشی ، تو را عذاب خواهد کرد ؛ و از او چنان امید بدار ، که اگر با گناه جنّ و انس به درگاه او روی ، تو را رحم خواهد کرد . »

سپس حضرت فرمود : « پدرم می فرمود : هیچ مؤمنی نیست ، مگر اینکه در دل او دو نور است : یکی نور خوف و دیگری نور رجاء ، که هر یک را با دیگری بسنجد ، بر آن زیادتی نمی کند » [1] به سند معتبر ، از اسحاق بن عمار نقل شده است که ، حضرت صادق علیه السلام فرمود : « ای اسحاق ! چنان از خدا بترس ، که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی ، او تو را می بیند ؛ و اگر گمان می کنی که او تو را نمی بیند ، کافر می شوی ؛ و اگر می دانی در همه حال تو را می بیند و احوالت را می داند و در حضور او معصیت می کنی ، پس او را از جمیع نظر کنندگان سهل تر شمرده ای » [2] .

و در حدیث دیگر فرمود : « هر کس از خدا بترسد ، خدا همه چیز را از او می ترساند ؛ و هر کس از خدا نترسد ، خدا او را از همه چیز می ترساند » . [3] و در حدیث دیگر فرمود : « هر کس خدا را شناخت ، از او خائف می باشد ؛ و هر که از خدا می ترسد ، نفس او به دنیا رغبت نمی کند . » [4]

شخصی به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض نمود که : جمعی از شیعیان شما هستند ، گناهان می کنند و می گویند ما امید به رحمت خدا داریم . حضرت فرمود : دروغ می گویند . ایشان شیعه ی ما نیستند . به آرزوهای نفس خود مایل شده اند و گمان می کنند امید دارند . هر کس امید به چیزی دارد ، برای تحصیل آن کار می کند و هر کس از چیزی می ترسد ، از آن می گریزد . » [5] در حدیث دیگر فرمود : « مؤمنان میان دو خوف می باشد : ترس از گناهان گذشته ، که نمی داند خدا آنها را آمرزیده است یا نه ؛ و ترس از آینده ی عمرش ، که نمی داند چه گناهان و مهالک کسب خواهد کرد . پس او هیچ روزی را صبح نمی کند ، مگر خائف و ترسان ؛ و او را به اصلاح نمی آورد ، مگر خوف حق تعالی . » [6]  و در حدیث دیگر فرمود : « مؤمن به ایمان فائز نمی گردد ، تا ترسان و امیدوار نمی باشد ، تا کار نکند برای آنچه از آن می ترسد و امید می دارد » . [7]

از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « حق تعالی می فرماید : عمل کنندگان ، بر اعمالی که برای تحصیل رضای من می کنند ، اعتماد نکنند ؛ زیرا اگر سعی کنند و خود را در تمام عمرهای خود در عبادت من تعب فرمایند ، هنوز مقصر خواهند بود و به کُنه عبادت من نرسیده اند و آنچه را از کرامت ها و ثواب های من طلب می کنند ، مستحق نخواهند بود و سزاوار بهشت و درجات عالیه ی آن نخواهند بود ؛ و لیکن باید اعتماد ایشان بر رحمت من باشد و امیدوار به فضل من باشند و به گمان نیکی که به من دارند ، مطمئن شوند . در این حال رحمت من شامل حال ایشان می شود و خشنودی من به ایشان می رسد و آمرزش من جامه ی عفو بر ایشان می پوشاند . منم خداوند بسیار بخشنده ی بسیار مهربان » . [8]

و در حدیث دیگر فرمود : « در کتاب حضرت علی علیه السلام نوشته است : حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در منبر فرمود : به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! به مؤمنی خیر دنیا و آخرت نمی رسد ، مگر به حُسن ظن و گمان نیک و امیدی که به خداوند خود دارد و حسن خلق در معاشرت مردم و ترک غیبت مؤمنان کردن . و به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! خدا مؤمنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی کند ، مگر به سبب گمان بدی که به پروردگار خود داشته باشد و در امید به خدا تقصیر نماید و به بد خلقی با مردم و غیبت مؤمنان کردن . و به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! هیچ بنده ای گمانش به خدا نیکو نیست ، مگر اینکه خدا بر وِفق گمان او با وی عمل می نماید ؛ زیرا حق تعالی کریم است و جمیع خیرات و بدی ها به دست قدرت اوست و شرم دارد از اینکه بنده ی مؤمن به او گمان نیک داشته باشد و به خلاف ظنّ او با وی عمل نماید و امید او را باطل گرداند . پس به خداوند خود گمان نیکو بدارید و به ثواب های او به طاعات و عبادات ، رغبت نمایید . » [9]

از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که : « حُسن ظنّ به خدا آن است که ، امید از غیر خدا نداشته باشی و نترسی ، مگر از گناه خود . » [10] از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است : « هر کس را گناه یا شهوتی روی دهد و از خوف الهی از آن اجتناب نماید ، خدا آتش جهنم را بر او حرام می فرماید و وی را از فزع اکبر روز قیامت ایمن می نماید و آنچه در قرآن وعده فرموده است ، به او کرامت می کند ؛ چنان که فرموده است : )  وَ لِمَن خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ   ؛ [11] کسی که از مقام حساب و ایستادن نزد خداوند خود بترسد ، او را دو بهشت است ، که حق تعالی به او کرامت خواهد فرمود . ( » [12]

حضرت جعفر بن محمد علیه السلام فرمود : « در حکمت آل داوود وارد شده است : ای فرزند آدم ! چه گونه به کلام هدایت متکلم می شوی و حال آنکه از مستی گناهان و بدی ها هوشیار نشده ای ؟ ای فرزند آدم ! دل تو با قساوت صبح کرده است و عظمت و بزرگواری او را می شناختی ، همیشه از او ترسان بودی و به وعده های او امیدوار . بیچاره فرزند آدم ! چرا لَحَد و تنهایی خود را در قبر یاد نمی کنی ؟ » [13]

حضرت صادق علیه السلام فرمود : « از خدا امید بدار ، امیدی که تو را بر معاصی جرئت ندهد ؛ و بترس از او ، ترسی که تو را از رحمت او نا امید نگرداند . » [14]  و در حدیث دیگر فرمود : « خایف کسی است که خوف الهی بر او زبانی نگذاشته باشد که سخن گوید » . [15] و در حدیث دیگر فرمود : « حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : آخرین بنده ای را که حق تعالی امر فرماید به آتش جهنم ببرند ، نگاهی به عقب خود اندازد . حق تعالی می فرماید : او را برگردانید ! سپس از او سؤال می نماید : چرا به قفا نظر می کردی ؟ می گوید : خداوندا ! من این گمان به تو نداشتم که مرا به جهنم فرستی ! می فرماید : چه گمان به من داشتی ؟ می گوید : گمان من این بود که گناهان مرا بیامرزی و مرا در بهشت خود ساکن گردانی . پس خداوند تعالی شأنه می فرماید : ای ملائکه ! من به عزت و جلال و نعمت ها و بزرگواری و رفعت شأن خود قسم می خورم که ، این بنده یک ساعت از عمر خود را گمان نیک به من نداشته است ! و اگر یک ساعت به من این گمان می داشت ، وی را به آتش نمی ترسانیدم . به این دروغی که می گوید ، او  را به بهشت ببرید . »

حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « هر بنده ای که ظنّ نیکو به پروردگار خود داشته باشد ، خدا با او به گمان وی عمل می کند چنان که حق تعالی می فرماید : ) ذالکم ظنکم الذی ظننتم بربکم اردیکم فاصبحتم                                                                                                                      من الخاسرین ؛ [16] این گمان بدی است که به پروردگار خود دارید ؛ شما را هلاک کرد پس صبح کردید ، از جمله ی زیانکاران . ( [17]

تاریخچه امید در الهیات مسیحی

«امید» برای نخستین بار نقش مهمی را در نظریه اخلاق اگوستین  ایفا کرد، یعنی جایی که به عنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی (ایمان، امید، محبت یا عشق) نمایان شد. بنا به گفته آگوستین، فضیلت امید فقط فرع بر ایمان است و رابطه ای برابر با عشق دارد. یعنی هیچ عشقی بدون امید نیست و هیچ امیدی بدون عشق نیست و نه عشق و نه امید بدون ایمان توانند بود. از آنجا که در عصر روشنگری، اخلاق از الهیات تفکیک شده، امید نیز از اهمیت کمتری در علم اخلاق برخوردار شده است. با این وصف، سه استثنا بر این گرایش عام به چشم می خورد: ایمانوئل کانت، ارنست بلوخ و گابریل مارسل.

در مکتوبات هر یک از ایشان به مانند آگوستین، میان امید و اخلاق از یک سو و دین و ایمان از سوی دیگر، ربطی وثیق وجود دارد. با این حال، کانت و بلوخ هر دو دین و ایمان را نه منبعث از وحی می دانند و نه به لحاظ مابعدالطبیعی اثبات شده، بلکه آن را امری معقول محسوب می دارند. اما مارسل نقش امید و ایمان هر دو را برای اشتیاق و حسابگری انسانی، یعنی عقلانیت ابزاری، برابر می داند. «امید» هم ارادی  و هم خلقی تواند بود. باور بر این است که «امید ارادی» معطوف به حالت مطلوب امور است که می توان به آن دست یافت. گونه نخستین، امیدی خاص به یک چیز است، درحالی که دومی حال و وضع منش و شخصیت انسان است. هابز  چنین امیدی را شهوانی [میلی] توصیف می کند که به اعتقاد شخص قابل حصول است. اما امید خلقی حالت امیدوار بودن است. باید میان این حالت، با خوشبینی و آرزواندیشی تمایز قائل شد.

لایب نیتس صورت بندی فلسفی را از خوش بینی ارائه کرده است. به عقیده وی، این اندیشه که خداوند می توانسته است چیزی را مادون بهترین جهان های ممکن خلق کند، اندیشه ای متناقض است، چرا که معنای آن این است که خداوند کامل ترین موجود نیست و از این رو خدا نیست. در نتیجه، ما می توانیم یقین داشته باشیم که رنج موجود برای [تحصیل] خیر کثیر است و آینده به همان خوبی خواهد بود که می تواند باشد. امیدوار بودن، بر خلاف خوشبینی، بر این قطعیت که همه چیز بهتر خواهد شد، مبتنی نیست. امید بر خلاف خوشبینی، متضمن درجه ای از عدم قطعیت است.

دکارت هم به همین نکته اشاره دارد، هنگامی که متذکر می شود که: «وقتی امید به اوج خود می رسد، ماهیتش تغییر می کند و از آن می توان به “اعتماد” یا “یقین” تعبیر کرد.»

همچنین باید میان امید و آرزواندیشی تمایز قائل شد. امید بستن به چیزی که [وقوع و تحقق آن] قطعا محال است، همان قدر نامعقول و غیر منطقی است که امید بستن به چیزی که [وقوع و تحقق آن] مسلم و قطعی است. از این رو هرگونه آرزو اندیشی موهوم و فریبنده است، حال آنکه تنها امیدهای نامعقولند که موهوم و فریبنده اند. در نگاشته های سیاسی و اخلاقی ارنست بلوخ و گابریل مارسل «امید» نقشی اساسی ایفا می کند. بلوخ «امید» را با حسرت و اشتیاق به اتوپیا (آرمانشهر‎/ ناکجا آباد) مربوط می داند، حال آنکه مارسل «امید» را همچون نوعی آمادگی برای استعلا جستن از موقعیت هایی می داند که آدمی را به تسلیم شدن به نومیدی وسوسه می کنند. در نزد هر کدام از این نویسندگان، ارتباط میان امید از یک سو و ایمان و عشق از سوی دیگر به قوت خود باقی است. با این حال، کانت و بلوخ مقولات فوق را ستیهنده با عقل نمی دانند، بلکه می کوشند تا آن مقولات را ذیل عقل بگنجانند.

امید در فلسفه اخلاق کانت

کانت در نظریه اخلاقی خود با طرح نظریه اصول موضوعه، برای امید ارادی جایگاهی ویژه قائل شد. کانت نیز به مانند آگوستین بر این باور است که امید و عشق متضمن ایمانند. با این وجود، کانت ایمان را ایمان اخلاقی تلقی می کند. ایمان اخلاقی، بر خلاف آن چیزی که وی ایمان کلیسایی [کشیشی] می خواند، بر اساس باور به حقیقتی مابعدالطبیعی یا یک واقعیت محتمل تاریخی استوار نیست. ایمان کلیسایی [کشیشی] تنها برای کسانی قابل حصول است که به این حقیقت یا واقعیت علم دارند، اما ایمان اخلاقی نتیجه منطقی [معقول] قانون اخلاقی است و برای همگان نیز قابل حصول است.

به عقیده کانت امید غایی، امید به وصال خداوند نیست، بلکه امید به تحصیل خیر اعلی است که مستلزم قانون اخلاقی است. سه اصل موضوعه عقل محض عملی، آنچنان که در نقد عقل عملی آمده، یعنی امید به وجود خداوند، امید به جاودانگی و امید به حصول آزادی کامل، جملگی فرع بر این امید اعلی و مآلا فرع بر قانون اخلاقیند. کانت فرض اعتبار این سه اصل موضوعه را «نیاز به عقل» می داند. کاربرد اصطلاح «نیاز به عقل» بدین معنا نیست که امید به وجود خداوند، جاودانگی و آزادی توهماتی ناگزیرند. از آنجا که اصول موضوعه شرایط ضروری و اجتناب ناپذیر امکان بالقوه خیر اعلی هستند، هر موجود عاقلی (به لحاظ اخلاقی) باید که به وجود خداوند، جاودانگی و آزادی امید داشته باشد.

امید در اندیشه ارنست بلوخ

ارنست بلوخ رویکردی هگلی به دین اختیار می کند. فهم او از خداوند به گونه ای است که اساسا با فاعل انسانی در تقابل قرار نمی گیرد، یعنی خدا (از منظر وی) به کلی دیگر نیست. آنچنان که کرکگور معتقد بود. بلکه خدا (از منظر وی) یک آرمان انسانی است. بلوخ، ایمان به خدا را اشتیاق تجسم یافته به یک نحوه وجود آرمانشهری می داند. هنگامی که این تجسم آنطور که هست شناخته شود، مفهوم خدا، به ملکوت خدا تبدیل می شود و ملکوت خدا دیگر در بر دارنده یک خدا نیست. خداوند، تجسم امید به یک آرمان و بلکه تجسم امید به ملکوت انسان است. بلوخ در تفسیر انسان شناختی از دین تا حد زیادی وامدار و مرهون فوئرباخ است. با این وجود، وی شدیدا فوئرباخ را به دلیل نادیده گرفتن و حذف همه نشانه های امر متعالی از دین مورد انتقاد قرار می دهد. به عقیده وی، پیمان کمال حتی پس از انسانی سازی دین، عنصر متعالی است که در دین می پاید.

نقادان اصلی بلوخ که عبارتند از مارکسیست ها ی سنتی همچون مانفرد بوهر، که عمیقا نسبت به آرمانشهرهای دینی بدگمانند. مارکسیست های سنتی دین را آرامش بخش و به لحاظ اجتماعی ثبات دهنده و در واقع «افیون توده ها» می دانند. بلوخ به این گرایش محافظه کارانه در درون دین معترف است، اما گرایش انقلابی امید دینی را عالی ترین ظهور ناخشنودی و عصیان علیه وضع موجود می داند. به عقیده بلوخ، آرمانشهرهای دینی، خاصه آرمانشهر مسیحی ملکوت خداوند، بیانگر امید انقلابی به یک نحوه وجود بهتر و کاملا متفاوت هستند. این آرمانشهرهای دینی مطلقا آرامش بخش (افیون توده ها) نیستند، بلکه علی الاصول موجب تحول و دگرگونی می شوند.

اندیشه مارسل در باب امید

به عقیده مارسل، امید راهی است برای استعلا جستن از تنگناهای زندگی. این تنگناها، برای نمونه، می توانند شکل مرض، جدایی، غربت و بندگی را به خود بگیرند: «امید در درون قالب تنگنا شکل می گیرد و نه تنها با آن مطابق است، بلکه واکنش تمام عیار وجود ما را نیز تعیین می کند. تنگناهایی چنین، علت و انگیزه بالقوه نومیدی هستند که اشخاص در چنبره آنها از پا می افتند و یا خود را می بازند. بدین سان، هیچ امیدی بدون وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی در کار نخواهد بود.» (یعنی فقط آنجا که وسوسه تسلیم به نومیدی هست امید می تواند جوانه زند)، و مارسل امید را «کنشی می داند که شخص به دستاویز آن، بر این وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی فعالانه و یا پیروزمندانه غلبه می کند.»

دل مشغولی و اهتمام مارسل نه به امیدهای ارادی، بلکه مآلا به نوع خاصی از امید خلقی معطوف است که وی آن را اینچنین بازگو می کند: «من به تو، برای ما امید دارم.» مارسل به نوع اصلی امید همچون ترجمان منزلت انسانی می نگرد، یعنی به عنوان توانایی برای استعلا جستن از تمنیات و امیال شخصی و در انتظار طرحی مشترک بودن. در اینجا امید از نفع شخصی استعلا می جوید: ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر، که به ایشان امید بسته ام، ارتباطی ابزاری نیست، بلکه ارتباطی اخلاقی و مشترک با جمع است.

مارسل چنین امیدی را (بیشتر) در برابر زمینه ایمان به خدا قرار می دهد تا اینکه آن را همچون کانت در برابر زمینه قانون اخلاقی قرار دهد. مارسل اصرار می ورزد که ما می توانیم خود واقعیت را یک «تو» بدانیم. مارسل میان یک حکم آفاقی، که بر واقعیت ها مبتنی است (مانند این حکم که احتمالا «من پسرم را دوباره خواهم دید») و یک تصدیق ساده (مانند «شما بازخواهید گشت») که در امید مجال بیان می یابد، تمایز قائل می شود. اولی با این شهادت و آنچه که می تواند به درستی از آن استنباط شود ساختگی و تصنعی می شود، در حالی که دومی از تصنع برکنار می ماند. چنین امیدی بر یک سنجه یا محاسبه اشتباه و یا احتمال مبتنی نیست، از این رو تحت سیطره قواعد محاسبه ای از این دست قرار نمی گیرد و نوعی استنکاف و خودداری از محاسبه است، نوعی استنکاف از در نظر گرفتن آینده، آنچنان که کاملا با گذشته و حال، محدود می شود. از این رهگذر، هنگامی که امید این شکل را به خود می گیرد، از نقد آفاقی فراتر می رود. با این وجود، این فراتر بودن از نقد آفاقی تا آنجا است که امید ترجمانی از عشق باشد و نه هوس.

بـخــش دوم

فصل اول: امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

فصـل اوّل

امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

امید در قرآن

ایجاد امید با توبه و شفاعت

آثار توبه

شفاعت

زیان های ناامیدی

امید در زندگی انسان باعث انجام کارهای شایسته و تلاش های مفید و پر ثمر می شود و در این فصل به بررسی تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته و همچنان زیان های نا امیدی پرداخته می شود .

مسئله امید در فرهنگ اسلامی مطرح شده است. قرآن برای ترغیب انسان او را تشویق به امید و امیدواری  کارهای شایسته ای می کند که در این فصل به بررسی آن می پردازیم :، بهره فراوانی از امید برده است.

امید در قرآن

در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره می شود:

خداوند نسبت به دیدار خود امید می دهد:

«مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(عنکبوت: 5)، کسی که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوی [خدا آمدنی است و اوست شنوای دانا.

امیدواران به لقای الهی، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده ای حتمی و قطعی از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلی است که باید برای آن آمادگی داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روی آورند تا با سربلندی به لقای پروردگارشان برسند.

اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن می فرماید:

«… فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (کهف: 110)؛ هر کس امید به لقای پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجای آورد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.

پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش های وی، کارهای شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتی اخلاص و انگیزه الهی در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمی گیرد. کسی که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد.

شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: عده ای از یاران شما مرتکب گناه شده، می گویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا[ داریم. امام فرمود: «دروغ می گویند؛ آنان پیرو ما نیستند، گروهی اند که آرزوهای [بی پایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزی امید دارد برای آن کار و فعالیت می کند، و هر کس از چیزی بترسد از آن فرار می کند.»[18]

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «از کسانی مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازند.»[19]

باور به معاد، حتی در حد امید، اهرمی کارامد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگی سالم و تصحیح رفتارها و باورهای انسان نقش مهم دارد.

در آیه دیگری خداوند می فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره: 218)؛ آنان که ایمان آورده اند و کسانی که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.

در آیه مزبور، امیدواری مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هرچند امید حالتی روانی است، ولی آثار آن در عمل آشکار می گردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد می کنند، می توانند ادعای امید به رحمت الهی داشته باشند.

چنان دارم امید از لطف یزدان                          که زایل گردد از من ناتوانی.

(مسعود سعد)

ایجاد امید با توبه و شفاعت

انسان موجودی ضعیف بوده و در تمام مراحل زندگی نیازمند عنایت الهی است. نفس آدمی مؤثرترین عامل در انحطاط یا ارتقای اوست. بیشتر مردم مرتکب لغزش ها و نافرمانی خدا شده، در مبارزه با نفس شکست می خورند و در این هنگام است که ناامیدی به سراغ آنان آمده، حرکت قهقرایی در پیش می گیرند و برای همیشه از رستگاری و رسیدن به کمالات انسانی مأیوس می گردند. وقتی انسان راه بازگشت را به روی خویش مسدود می بیند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نیست و با توجه به تیرگیِ افق آینده اش، به هر سرکشی و طغیانی دست می زند. تجسّم اعمال زشت و سنگینی آن ها، همانند کابوسی وحشتناک بر روح انسان سایه می افکند و او را دچار اضطراب و فشار روانی می گرداند و بسا ممکن است تبدیل به افسردگی شود.

خداوند با عنایتی که به بندگان خویش دارد، راهی برای آنان قرار داده است تا هر قدر هم آلوده به گناه و نافرمانیِ حق باشند، راه نجات برایشان فراهم و امکان جبران مهیّا باشد؛ توبه و بازگشت به سوی پروردگار راهی است که خدا در برابر انسان ها قرار داده است تا از یأس و نومیدی بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصی است. آیات توبه[20] نشان دهنده رحمت الهی نسبت به تمام بندگان هستند؛ چنان که هر کس با هر گناهی، اگر به طور حقیقی به سوی پروردگارش رود، با آغوش باز پذیرای او خواهد بود و گناهانش را می آمرزد.

اگر افراد مجرم در برنامه های غلط خود تجدیدنظر کنند، راه نجات برایشان باز است و از بیراهه به راه باز می گردند. در قوانین کیفری کشورها، قانونی به نام «عفو مجرمان بزرگ و زندانیانِ محکوم به حبس ابد، در صورت پشیمانی از جنایات گذشته» وجود دارد تا روزنه امیدی به زندگی برای آنان باشد. امید به زندگی برای این نوع زندانیان، مایه نشاط است تا حتی در زندان هم مشغول کار و فعالیت شوند و پس از رهایی، از دسترنج خود بهره ببرند. اگر چنین امیدی نباشد، نه نتها آنان هیچ گونه تلاشی انجام نمی دهند، بلکه در زندان دست به هر جنایتی می زنند.

احساس گناه یکی از عوامل اضطراب و افسردگی و مایه خستگی روح انسان است که باعث سرخوردگی در زندگی او می شود. فرد گنه کار احساس پوچی می کند و انگیزه ادامه زندگی را از دست می دهد و این موجب ناامیدی در او می شود.[21] فردی که برای خود آینده ای مبهم و تاریک ترسیم کرده است و وضعیت خود را نامشخص می داند، و یا در انتظار عذاب الهی پس از مرگ نشسته است، ناامیدی به سراغش می آید و او را دچار فشارهای روانی و اضطراب می سازد. اما اگر بداند که آمرزش الهی نصیب او خواهد شد، امید در او ایجاد شده، تلاش خویش را به کار می بندد تا مرتکب گناه نشود و اگر در صورت غفلت، مرتکب نافرمانی الهی شد، مأیوس نمی گردد.

آثار توبه

اگر به برخی از آثار توبه نظری بیفکنیم، خواهیم دید که هر کدام از این آثار به تنهایی نقش بسزایی در ایجاد امید و در نتیجه، به وجود آمدن نشاط در انسان خواهند داشت. در ذیل، به سه اثر توبه اشاره می شود؛ که هر کس توبه کند این آثار را مشاهده می کند:

1. محبوبیت تائب نزد خداوند

قرآن کریم درباره دوستی خداوند نسبت به فرد توبه کننده می فرماید: «… اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (بقره: 222)؛ خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «… لیس شی ءٌ اَحبُّ اِلیَ اللّهِ مِن مؤمنٍ تائبٍ، او مؤمنةٍ تائبةٍ»[22]؛ نزد خداوند هیچ چیز دوست داشتنی تر از مرد و زن توبه کننده نیست.

افراد آلوده دامن، که دل هایشان را با گناهان تیره کرده، روشنی امید را از دست داده اند، احساس می کنند در جامعه هیچ جایی برایشان نیست و از هیچ نوع احترام و منزلتی برخوردار نیستند؛ زمین و زمان با تمام گستردگی اش بر آنان تنگ می گردد. آنان پس از بازگشت به سوی رحمت الهی، علاوه بر اینکه توبه شان پذیرفته می شود، محبوبیت ویژه ای پیدا کرده، از جاه و مقام بلندی برخوردار خواهند گشت. بنده ای که محبوب خدا شد، دیگران حق ندارند با دیده تحقیر و فرد ستمکار به او بنگرند؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «برای امّتم چهار حق قرار داده ام که آنان ملزمند رعایت کنند:

1. فرد توبه کننده را دوست بدارند.

2. ضعیف را مورد رحمت و مهربانی قرار دهند.

3. به نیکوکار کمک کنند.

4. برای گنه کار آمرزش بخواهند.»[23]

اینکه انسان بداند افراد جامعه و از همه مهم تر، پروردگارش او را دوست دارند، برایش بسیار لذت بخش است و در او نشاطی به وجود می آورد که انجام کارهای نیک را به دنبال دارد.

2. تبدیل گناهان تائب به حسنات

گناهانی را که فرد مرتکب شده از آن ها توبه کند، نه تنها خداوند می آمرزد و آن ها را نادیده می گیرد، بلکه آن ها را تبدیل به نیکی و پاداش می کند؛ می فرماید: «اِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورا رَّحیما» (فرقان: 70)؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.

مشرکان به عذاب بزرگ الهی، که همراه با خواری آنان است، مبتلا می شوند. تنها افرادی از عذاب خداوند در امانند که توبه کنند و کار شایسته انجام دهند. در این صورت، خداوند به لطف و کرمش، گناهان بزرگ آنان را نادیده گرفته، گناهان کوچکشان را به حسنات تبدیل می کند و به جای هر گناه پاداش می دهد. و نیز آثار بدی را که گناه بر روح آنان در این دنیا داشته است برداشته، آثار نیک را جایگزین آن می سازد.

3. وسعت روزی توبه کننده

با توبه روزی توبه کننده در دنیا وسعت می یابد و روزی نیکو نصیب او می شود. توجه به این نتیجه که با توبه روزی انسان فراوان می گردد، باعث ایجاد امید و در نتیجه انجام اعمال صالح می گردد. خداوند در این زمینه می فرماید:

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِروُا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارا وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارا» (نوح: 10) 12؛ و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است؛ [تا] بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را به اموال و پسران یاری کند و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.

«وَ أَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعا حَسَنا إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی…»(هود: 3)؛ و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا اینکه] شما را با بهره مندی نیکویی تا زمانی معیّن بهره مند سازد.

این آیات بیان کننده پیوند دین با دنیا هستند که دین در زندگی همین دنیا تأثیر داشته، آبادکننده سرای دنیاست. در آیه اول، حضرت نوح علیه السلام با بشارت و تشویق به قوم لجوج خویش روی کرده، به آن ها وعده می دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنید، پروردگارتان درهای رحمتش را به روی شما باز خواهد کرد؛ نه تنها گناهانتان را محو می سازد، بلکه باران های مفید، بموقع و پربرکتِ آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد؛ بارانی که مایه روزی شماست، که اگر نباشد گرفتار قحطی و گرسنگی می شوید، و نیز اموال و فرزندان (سرمایه های انسانی) شما را افزون ساخته، برایتان باغ های سرسبز و خرّم و نهرهای جاری قرار می دهد.[24] این نعمت ها ویژه یک گروه نبوده و شامل تمام افرادی می شوند که به چنین دستوری عمل کنند؛ زیرا حضرت علی علیه السلام می فرماید: «طلب آمرزش [از خداوند] روزی را فراوان می گرداند. زیاد استغفار کنید تا روزی را به سوی خود جلب کنید.»[25]

در آیه دوم، خداوند با لطف و مهربانی خطاب به مردم می فرماید: از گناهان خویش استغفار جویید و از آلودگی ها، خود را شست وشو دهید و به سوی پروردگارتان باز گردید، که اگر به این دستورات جامه عمل بپوشانید تا پایان عمر، شما را از زندگی سعادت بخش این دنیا بهره مند خواهم ساخت.

شفاعت

«شفاعت» در لغت به معنای میانجیگری، وساطت و پا در میانی کردن است[26] و در قرآن بدین مفهوم است که فرد گنه کار با داشتن برخی جنبه های مثبت، همچون ایمان و انجام برخی اعمال شایسته، شباهتی با اولیای الهی پیدا کرده، آنان با عنایات خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه ربوبی برای او درخواست آمرزش کنند.

اعتقاد به شفاعت نیز پدیدآورنده امید در دل گنه کاران بوده و مایه نشاط، ادامه فعالیت و بازگشت آنان از نیمه راه زندگی به سوی خدا می گردد. اگر مفهوم شفاعت به طور صحیح شناخته شود، نه تنها موجب جرأت بر گناه و نافرمانی پروردگار نمی گردد، بلکه سبب می شود تا نور امید در دل عده ای ایجاد شود و بتوانند به وسیله اولیای الهی آمرزش خدا را نسبت به گذشته تاریک خود جلب کنند و از عصیان و سرپیچی دست برداشته، به سوی حق بازگردند.

شفاعت موجب می شود تا گنه کاران بتوانند سرنوشت خود را تغییر داده، دیگر دنبال کارهای ناپسند نروند و از هم اکنون به کمک اولیای الهی تصمیم راسخ خود را بگیرند که از شیطان پیروی نکرده، از فرامین الهی اطاعت کنند و با این کار درهای سعادت را بر روی خویش باز کنند.

علت وضع شفاعت این است که در افراد امید ایجاد شود. بسیاری از افراد بر اثر غلبه هوای نفس مرتکب گناهان سنگین شده، به دنبال آن روح ناامیدی بر آنان چیره می شود؛ آنان گرفتار یأس از بخشودگی در پیشگاه خدا می شوند و چون راه بازگشت را به سوی خود بسته می بینند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نمی گردند و با توجه به تیرگی افق آینده، به آلودگی بیشتر دست می زنند و در گناهان غوطه ور می شوند. امید به شفاعتِ اولیای خدا به آن ها نوید می دهد که اگر همین جا توقف کنند و خود را اصلاح کنند، از راه شفاعت، گذشته شان جبران می شود.

از سوی دیگر، یکی از مهم ترین شرایط شفاعت، اذن و اجازه خداوند است، که اگر اجازه او نباشد هیچ کس قادر بر شفاعت نیست.[27] کسی که امید و انتظار شفاعت دارد باید اجازه پروردگار را به نحوی فراهم سازد؛ یعنی کارهای خداپسندانه انجام دهد تا به مقام رضایت الهی برسد؛ زیرا امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هر که می خواهد از شفاعتِ شفاعت کنندگان نزد خداوند بهره مند شود، باید در جست وجوی رضایت خداوند باشد.»[28]

شفاعت همچنین موجب رابطه معنوی با اولیای الهی می شود. کسی که خواهان شفاعت است تلاش می کند تا با آنان رابطه داشته باشد، از آنان پیروی کند و کارهای خلاف شأن آنان انجام ندهد.

با توجه به تمام این ها، شفاعت یک عامل سازنده و بازدارنده است که می تواند از یک فرد مجرم و جنایت کار، شخصی صالح و کارامد بسازد.

شفاعت برای این است که روزنه امید را در دل انسان ها باز بگذارد، افراد برای اینکه مشمول آن شوند باید کوشش کنند تا کارهای شایسته ای از خود نشان دهند؛ زیرا شفاعت ویژه کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کرده اند، نه افرادی که یکسره در گناه بوده، در عمر خود هیچ اطاعتی انجام نداده اند، که در این صورت، اینان هرگز مشمول شفاعت نخواهند بود.

اینکه انسان بداند چه در دنیا و چه در قیامت می تواند با اولیای الهی ارتباط پیدا کرده، آنان را واسطه درگاه خداوند قرار دهد که آنان برای او طلب آمرزش کنند و به دلیل نزدیکی شان با پروردگار بتوانند رحمت او را برای انسان جلب کنند و در قیامت برای نجات از عذاب الهی و یا برای بالا رفتن درجه اش، او را شفاعت با اذن خداوند کنند، امید فراوانی در او ایجاد می کند و او را به فعالیت و تلاش وامی دارد و او را از کسالت، تنبلی و خمودی باز می دارد. شفاعت مایه امید است؛ اگر نباشد موجب یأس می شود، و ناامیدی باعث دلهره و فشارهای روانی در انسان می گردد و اگر شدت یابد به افسردگی منجر می شود.

زیان های ناامیدی

چنانچه اشاره شد، امید در زندگی انسان، باعث انجام کارهای شایسته و تلاش های مفید و پرثمر می شود. انسان امیدوار، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی می کند و هم در آخرت از نعمت های فراوان الهی بهره مند می گردد. در برابر امید، ناامیدی قرار دارد که زیان های فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. کسی که به علل گوناگونی همچون تبلیغات دشمن، عجول بودن و فقدان آینده نگری، احساس ناتوانی، احساس خود کم بینی و مشکلات جسمی، به زندگی در این دنیا امید ندارد، و کسی که از آمرزش پروردگار پس از مردن ناامید است، برنامه ای نیز برای بهره مندی از آن ندارد، زندگی را هیچ و پوچ می داند. او از هم اکنون ناراحت است که چه پیش خواهد آمد، و چه سرنوشتی در انتظار اوست. از این رو، به هیچ کار مهمی دست نمی زند و هیچ اقدام مثبتی انجام نمی دهد و چون امیدی به آینده ندارد، مرتکب جنایات بزرگ و خطرناک می شود. روان شناسان برای افسردگی نشانه هایی ذکر کرده اند که یکی از آن ها ناامیدی است. فرد افسرده نسبت به آینده بدبین و ناامید بوده و بوی بهبودی از اوضاع جهان احساس نمی کند.[29] فرد ناامید احساساتی همچون تنهایی، وازدگی، غمزدگی و بیروحی دارد که این امر منجر به سرخوردگی بیشتر او می شود.

در آیه ای خداوند درباره ناامیدی به سبب کم ظرفیتی انسان می فرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لیؤوسٌ کَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»(هود: 910)؛ و اگر از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از وی باز گیریم قطعا نومید و ناسپاس خواهد شد؛ و اگر پس از محنتی که به او رسیده است نعمتی به او بچشانیم، حتما خواهد گفت: گرفتاری ها از من دور شد. بی گمان، او شادمان و فخرفروش (خودستای) است.[30]

افراد کوته نظر، که تنها زمان حال خود را دیده، از امور دیگر غافلند، هنگام از دست دادن امکانات و موهبت های مادی، از رحمت الهی ناامید شده، تدبیر خداوند را در هستی منکر می شوند. چون انسان از نظر روحی و روانی ضعیف است، وقتی خداوند برخی نعمت های دنیوی را به او داد، سپس باز ستاند، ناامید شده، تصور نمی کند که دیگر آن نعمت ها به سویش بازگردند. گویا امکانات مادی را حق مسلّم خود دانسته، خدا را مالک آن ها نمی شناسد. چنین افرادی پس از گذر از سختی ها و دست یابی به موهبت های دنیوی، به شادمانی بسیار، تکبّر، و فخرفروشی، که صفات نکوهیده ای هستند، مبتلا خواهند شد و آنچنان به خود مغرور می گردند که تصور می کنند همه مشکلات و ناراحتی های آن ها برطرف شده اند، و هرگز باز نخواهند گشت. بدین دلیل، شادی و سرمستی بی حساب و فخرفروشی بیجا به حدی سر تا پای آنان را فرا می گیرد که از شکر نعمت های پروردگار غافل می مانند.

این افراط و تفریط بلای بزرگی است که اینان بدان مبتلا شده اند؛ زیرا سبب می شود اینان هرگز نتوانند در زندگی موضعی متعادل و صحیح داشته باشند؛ گاه مغرور و متکبر و گاه ناامید می شوند. از این رو، دایم در حال تشویش و دلهره اند. فقط افراد با ایمان، که روحی بلند و سینه ای گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگی صبر را پیشه خود ساخته اند و در همه حالات از کارهای شایسته فروگذار نمی کنند از این دو حالت افراط و تفریط بیرونند؛ آنان هنگام فراوانی نعمت مغرور نمی شوند و خدا را فراموش نمی کنند، و هنگام سختی ها و مصیبت ها از رحمت خدا ناامید نمی گردند و به تدبیر او در هستی کافر نمی شوند.[31] به همین دلیل، برای اینان آمرزش از گناهان و پاداش بزرگ الهی (بهشت) خواهد بود.

پس راه مبتلا نشدن به یأس دو امر است: 1. صبر و تحمّل مشکلات؛ 2. ایمان به این واقعیت که نعمت ها در ید قدرت الهی اند؛ به هر کس بخواهد و مصلحت بداند می دهد، و از هر کس بخواهد می گیرد، و به آنکه گرفته است، می تواند بازگرداند.

خداوند در آیاتی چند بشر را از ناامیدی باز داشته است؛ از جمله در آیه 53 سوره زمر می فرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ …»؛ بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید.

به دلیل فراوانی ضرر نومیدی، خداوند با لحنی آکنده از محبت و لطف، آغوش رحمت خویش را باز کرده و فرمان عفو عمومی صادر کرده است؛ می فرماید: به بندگان گنه کار من بگو: هر اندازه گناه کردید، مبادا از رحمت الهی ناامید شوید، بلکه با توبه کارهای زشت خویش را تدارک کنید. از آیه استفاده می شود که ناامیدی از گناهان بزرگ است.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «… ناامیدی از رحمت خداوند، از بزرگ ترین گناهان نزد پروردگار است.»[32]

ناامیدی را خدا گردن زده است               چون گنه مانند طاعت آمده است

کوی نومیدی مرو، امیدهاست                سوی تاریکی مرو، خورشیدهاست.

(مولوی)

حضرت علی علیه السلام در ضرر ناامیدی می فرماید:

«فقیه (و دین شناسِ) کامل کسی است که مردم را از آمرزش و مهربانی خداوند ناامید نسازد و از عذاب ناگهانی ایمن نسازد.»[33]

«… اگر نومیدی بر [دل] چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پای درآورد.»[34]

«بزرگ ترین بلا [برای انسان] قطع شدن امید است.»[35]

«ناامیدی آدم را از پا در می آورد.»[36]

«قرنت الهیبةُ بالخیبةِ؛ ترس با ناامیدی همراه است.»[37]

«تعجب می کنم از کسی که [از رحمت خداوند] ناامید است، در صورتی که وسیله رستگاری با اوست که آن استغفار کردن است.»[38]

برخی آیات، قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت را منشأ فسادها، تبه کاری ها، انجام کارهای ناپسند، طغیان و سرکشی و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی می دانند .[39]

امید به رحمت خداوند، که قدرت بی انتها دارد، مطابق فطرت انسان است. اما اگر فطرت پوشیده شود ناامیدی به سراغ او می آید. یأس از رحمت پروردگار محدود کردن رحمت او و نیز عفو و آمرزش الهی را نادیده گرفتن است؛ چنان که امید محرّک انسان به فعالیت و تلاش بود، ناامیدی سبب بازماندن او از عمل و دست کشیدن از جدیّت در کارها و بریدن از بندگی خداست.

از دام های بزرگ شیطان این است که در ابتدا بنده را فریب می دهد و با گناهان کوچک و بزرگ او را مشغول می سازد و چون مدتی بدین صورت با او بازی کرد، اگر باز در او نورانیتی دید که احتمال توبه و بازگشت به سوی حق در او وجود داشت، او را به یأس از رحمت می کشاند و به او می گوید: از تو گذشته و کار تو اصلاح پذیر نیست. این دام بزرگی است که شیطان بر سر راه بندگان گذارده، تا آنان را از درگاه پروردگار روی گردان کند. اگر چنین حالتی برای فردی پیش آمد، ضررهای فراوانی برای خود و دیگران دارد. چنین فردی دنبال فعالیت نمی رود و از زندگی دنیا باز می ماند، و چون امیدی به زندگی ندارد دچار خمودی و افسردگی می شود و همه چیز و همه کس را با دیده زشت و باطل می بیند، و چون برای آخرت نیز کار شایسته ای انجام نداده است، پس از مرگ، از عذاب الهی در رنج است.

فرد مؤمن دایم بین خوف و رجا (بیم و امید) قرار دارد؛ بدین معنا که او از یک سو، به فقر و نداری خود نگاه می کند که سرتا پا نقص و کمبود است، از خود هیچ گونه کمال، عزّت و توانایی ندارد و آنچه دارد همه از خداوند است. او از عبادت های خود بیم دارد، چه رسد به گناهان و نافرمانی هایش از پروردگار؛ و از سوی دیگر، به رحمت گسترده الهی، که تمام عالم را فرا گرفته است، نظر افکنده، امید دارد که این رحمت شامل او نیز می شود.[40]

بدین روی، امام صادق علیه السلام می فرماید: «در سفارشات لقمان به فرزندش امور عجیبی بود؛ عجیب ترین آن ها اینکه از خداوند آن گونه بترس که اگر در درگاه او خوبی های جن و انس را آوردی، تو را عذاب می کند؛ و به خدا این گونه امیدوار باش که اگر گناهان جن و انس را بیاوری تو را می آمرزد.» سپس امام فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست جز اینکه در دل او دو نور است: نور امید و نور بیم، که اگر هر کدام را وزن کنند بر دیگری نچربد.»[41]

چنانچه اشاره شد انسان امیدوار با انجام کارهای شایسته و با تلاش و کوشش ، پر ثمر می شود انسان امیدوار ، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی می کند و هم در آخرت از نعمت های فراوان الهی بهره مند می گردد و در برابر امید ، نا امیدی وجود دارد که از جانب شیطان به انسان وارد می شود و باعث می شود که انسان را به فساد و تباهی و یأس از درگاه خداوند متعال بکشاند .

فصـل دوم

راهکارهای رفتاری قرآن درمورد افزایش و تقویت امید

راهکارهاى رفتارى قرآن براى افزایش و تقویت امید در آدمى

راهکارهای فردی

راهکارهای اجتماعی

و . . .

1. راه‏کارهاى رفتارى قرآن براى افزایش و تقویت امید در آدمى

مقصود از راه‏کارهاى رفتارى، روش‏هاى عملى براى افزایش و تقویت امید در آدمى است؛ راه‏کارهایى که به رفتار و عملکرد آدمى براى افزایش امید صادق و حقیقى مى‏پردازد.

این راه‏کارها در فرهنگ قرآن، آمده و در این فصل به آن اشاره شده که در دو قالب فردى و اجتماعى مطرح گردیده‏اند تا آدمى علاوه بر غنى ساختن امید در درون خویش، به افزایش امید در جامعه نیز کمک نماید؛ چراکه یکى از ویژگى‏هاى دین اسلام این است که آیین تک‏روى و تک‏مسئولیتى نیست و جامعه‏اى که در آن، اصول اجتماعى و پیوندهایى نظیر انفاق، احسان و امثال آن وارد شوند و اجرا گردند، بدون شک مى‏تواند تضمین‏گر آرامش و امنیت و همچنین تقویت‏کننده روحیه امید و امیدوارى در تمامى انسان‏ها باشد.

2-1 . راه‏کارهاى فردى:

الف) ذکر خداوند: علت اصلى اضطراب‏ها و آشفتگى‏هاى روانى و روحى انسان معاصر، غفلت از یاد خداست. به طور کلى روح انسان، ربّانى است[42] و تا با خدا پیوند نداشته باشد، آرام و قرار نمى‏گیرد. پیوند روح و دل انسان با خدا، به وسیله ذکر خدا پدید مى‏آید و برقرار مى‏ماند؛ پیوندى ناگسستنى و استوار: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ.» (بقره: 152)

در سایه این پیوند، آدمى شیرینى و گوارایى اتصال خود را با خداوند، حس مى‏کند و توانایى آن را مى‏یابد که از عادات نامأنوس و خلق وخوى‏هاى نادرست برهد و قوانین طبیعت و خواسته‏هاى نفسانى را مقهور خود سازد: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ.» (اعراف: 201) به همین دلیل، براى آرامش دل باید به ذکر و یاد خدا روى آورد: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.» (رعد: 28)

ب) ترس از خدا (ترس امیدآفرین): خداوند در آیات بسیارى تأکید مى‏ورزد که آدمى باید تنها از او بترسد و این ترس همواره باید در او موجود باشد: «فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ» (آل‏عمران: 175)؛ چراکه این نوع ترس، در صورت نفوذ در ژرفاى درونِ انسان، او را از ارتکاب اعمال مهلک باز داشته و به کار نیک و پیشتازى در عرصه فضیلت وامى‏دارد و در حقیقت، ترسى است امیدآفرین که سبب تحکیم پایه‏هاى امید در آدمى مى‏گردد. به همین دلیل، در بسیارى از آیات مربوط به امید، این نوع ترس در کنار واژه طمع استفاده شده است.[43]

ج) توبه و انابه به سوى خداوند: توبه و انابه به سوى پروردگار، راهى است که خدا در برابر انسان‏ها قرار داده است تا از یأس و ناامیدى بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصى است: «وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ.» (شورى: 25) از این‏رو، انسان گنهکار که با انجام گناه دچار عصیان گردیده و امیدش را در زندگى از دست داده، با انابه مى‏تواند آرامش خود را باز یابد و امید خویش را تحکیم نماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ.» (رعد: 27ـ28)

د) تهجّد و شب‏زنده‏دارى: خداوند در سوره «زمر»، شب‏زنده‏داران و متهجّدان را «امیدوار» خوانده و نماز شب و شب‏زنده‏دارى را از عوامل امیدبخش معرفى کرده است: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدا وَقَائِما یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ» (زمر: 9)؛ چراکه در دل شب و به هنگام فرو نشستن غوغاى زندگى مادى و آرامش روح و جسم انسان پس از قدرى استراحت، حالت توجه و نشاط خاصى به انسان دست مى‏دهد که در عین بى‏نظیر بودن، فوق‏العاده روح‏پرور، تکامل‏آفرین و امیدبخش است. در چنین زمانى، امیدواران حقیقى با تمام وجود، رو به درگاه معبود مى‏آورند و سر بر آستان معشوق مى‏سایند و با بیم و امید او را مى‏خوانند.

هـ) هجرت و جهاد در راه خدا: طبق آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَـئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ» (بقره: 218)، امید به لطف و رحمت پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است و مکلفى که بر پایه معرفت دینى، از ایمان به خدا و روز قیامت برخوردار شده و براى حفظ دین و تبلیغ آن و مصونیت دادن به سلامت معنوى خود و خانواده‏اش، از دیار کفر به سرزمین ایمان، هجرت نموده است و با مال و جان به جهاد در راه خدا برخاسته، شایسته رحمت خدا، مغفرت و آمرزش اوست.

از این‏رو، هجرت و جهاد در راه خداوند، سرچشمه‏هاى امیدى پایدار و پویا هستند و در پرتو افزایش روح امید و امیدوارى در آدمى، زمینه‏ساز طلوع رحمت و مغفرت از افق زندگى انسان مى‏باشند.

3ـ1. راه‏کارهاى اجتماعى:

الف) انفاق: یکى از مهم‏ترین آثار انفاق، از بین بردن تنش‏هاى اجتماعى و افسردگى‏هاى ناشى از فقر است؛ چراکه انفاق خالصانه سبب تطهیر و تزکیه نفس است: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا»(توبه: 103) و نه تنها نفس انسان را از پلیدى بخل و خودخواهى نسبت به فقرا پاک مى‏گرداند، بلکه سبب رشد آن و اعتلا بخشیدن خیرات و برکات اخلاقى و فضایل انسانى در درون آدمى مى‏شود تا جایى این صفات در درون جان تثبیت مى‏گردد: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَتَثْبِیتا مِنْ أَنفُسِهِمْ» (بقره: 265) و آرامش حقیقى و ثبات روحى بر آدمى حاکم مى‏شود. اما افرادى که انفاقشان، همراه با اذیت و یا از روى ریا و خودنمایى است، دایم در حال بى‏ثباتى، ناآرامى، نگرانى، اضطراب و تضاد روحى به سر مى‏برند.[44]

ب) امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر، نشانه علاقه به سلامتى جامعه و وجود روح نشاط و امیدوارى میان مردم جامعه است. به واسطه امر به معروف و نهى از منکر، اجتماع از صورت یک جامعه مُرده و فاقد تحرک بیرون آمده، به یک جامعه زنده و پویا تبدیل مى‏گردد. همچنین ترک امر به معروف، زمینه‏ساز کفر است[45] و کفر نیز یکى از علل ناامیدى و یأس مى‏باشد: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی.» (عنکبوت: 23) بنابراین، براى افزایش و تقویت روحیه امید در خود و سایر افراد، باید به این فریضه مهم پرداخت تا یأس و ناامیدى را ریشه‏کن نمود.

ج) احسان: از نظر قرآن، شخص محسن و نیکوکار، انسانى است امیدوار به لطف و عنایت خداوند و معتقد به وعده‏هاى او. از این‏رو، هر کس امیدوار به رحمت الهى مى‏باشد، باید نیکوکار گردد.[46]

د) عفو و گذشت: عفو و صفح، از مصادیق احسان است: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(مائده: 13) و رحمت خداوند که مؤمنان همواره در امید و انتظار آن به سر مى‏برند[47] و آرزوى رسیدن به آن را در دل مى‏پرورانند، به محسنین و نیکوکاران نزدیک است: «إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ.» (اعراف: 56) بنابراین، مؤمنان و امیدواران به رحمت الهى از طریق عفو و بخشش دیگران، مى‏توانند به امید و آرزوى خود، که همان دریافت رحمت الهى و پاداش‏هاى او مى‏باشد، دست یابند و به آرامش حقیقى نایل شوند.

هـ) وفاى به عهد: قرآن کریم، یکى دیگر از ویژگى‏ها و خصوصیات افراد باایمان را، که در پرتو امید به لقاى الهى، بهشت را به ارث مى‏برند، وفاى به عهد مى‏داند.[48] بدیهى است انسانى که به وقوع روز جزا امید دارد و فرارسیدن آن را در دل آرزو مى‏کند، همواره به این مهم توجه دارد و آن را در سرلوحه زندگانى خویش قرار خواهد داد.[49]

با توجه به راهکارهای فردی و اجتماعی که به آن پرداخته شد لازم به ذکر است که کلیه عبادات و اعمال دینی در فروزانی و تقویت چراغ امید در دل ، نقش بسزایی دارند امّا نقش این را کارها به عنوان اساسی ترین و فراگیرترین آموزه ها و به مراتب اثربخش تر و جاودانه تر بوده است .

نتیجه گیری :

بنابر آن چه گفته شد، انسان برای زندگی کردن و خوب زندگی کردن، نیازمند امید به آینده است. امید به آینده، بدون داشتن مبنا، امکان پذیر نیست. ادیان الهی، بشارت دهنده امید به آینده برای مؤمنان هستند. قرآن، به عنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی بهترین مبنا را برای امید به آینده به وجود می آورد. انس با قرآن و توجه به مفاهیم معنوی آن و تلاش برای عمل به دستورات قرآنی، بهترین مبنا برای تقویت امید به آینده است.

انسان اگر بخواهد می تواند ذهن خود را از اندیشه های منفی پاک کند و هم زمان اندیشه ای مثبت قرآنی را در ذهن خود جایگزین نماید. این کار نیازمند تکرار و تمرین است. با استمرار و پایداری در راه آرمان های قرآنی، قرآن خود چراغ راه انسان می شود، راه را از بیراهه باز می نماید و امید واقعی به آینده بهتر در سایه ایمان و عمل به فرامین قرآنی را به مؤمنان، صالحان، صابران، متوکلان و پرهیزگاران، بشارت می دهد و پیروزی نهائی حق و شکست باطل را نوید می دهد و سرانجام نیک را از آن پرهیزگاران می داند.

فهرست منابع

1- قرآن مجید

2- نهج البلاغه

3- مصباح ، محمد تقی ، اخلاق در قرآن  ، ج 1 ، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ، چاپ پنجم ، قم ، 1391

4- کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی  ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ، چاپ دوم ، تهران، 1365

5- مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، مترجم : موسوی همدانی ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، تهران ، 1363

6- راغب اصفهانی ، حسین بن محمّد ، مفردات الفاظ القرآن ، مترجم : غلامرضا خسروی حسینی ، انتشارات مرتضوی ، تهران ، 1383

7- طباطبائی ، محمد حسین ، نورالثقلین ، انتشارات موسسه اسماعیلیان ، قم ، 1383

8- مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1382

9- خمینی ، روح الله ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، قم ، 1382

[1] محمد بن یقوب ، کلینی ، اصول کافی ،مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  2/67 ، ح 1

[2] همان ، 2/68 ، ح 2

[3] همان ، 2/68 ، ح 3

[4] همان ، 2/68 ، ح 4

[5] همان ، 2/68 ، ح 5

[6] همان ، 2/71 ، ح 12

[7] همان ، 2/71 ، ح 11

[8] همان ، 2/71 ، ح 1

[9] همان ، 2/71-72 ، ح 2

[10] همان ، 2/72 ، ح 4

[11] سوره ی الرحمن ، 46

[12] بحار الا نوار ، 70/365 ، ح 13

[13]  مجلسی ، محمد باقر ،  بحار الا نوار  ،ترجمه موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، 70/382 ، ح 33

[14] همان ، 70/384 ، ح 39

[15] همان ، 70/384 ، ح 41

[16] سوره ی فصلت ، 23

[17] مجلسی ، محمد باقر ،  بحار الا نوار ،ترجمه موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، 70/384 – 385 ، ح 42

[18] محمدبن یعقوب ،کلینی  ، اصول کافی، مترجم حسین ، استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  ج 2، ص 68.

[19] محمد بن حسین ، شریف الرضی ، نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، انتشارات مشهور ،  ص 663، حکمت 150.

[20] شوری: 25 / نساء: 145 و 146 / هود: 99 و… .

[21] ناتانیل براندن، روان شناسی حرمت نفس ، ترجمه جمال هاشمی، تهران، مترجم، 1376، ص 241.

[22] محمدباقر ، مجلسی ، بحارالانوار، مترجم : موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، ج 6، ص 21، ح 15.

[23] همان، ج 6، ص 20، ح 10.

[24] ناصر ، مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، محقق : علی بابایی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، ج 25، ص 68.

[25] محمد حسین ، طباطبایی ، نور الثقلین ، موسسه اسماعیلیان ،  ج 5، ص 424، ح 13 و 14.

[26] حسین بن محمد ، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن ، مترجم : غلارضا خسروی حسینی ، انتشارات مرتضوی ،  ص 457.

[27] َوْمَئِذٍ لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلاً» (طه:109)؛ در آن روز شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. و نیز انبیاء: 28.

[28] عبدعلی جمعه حویزی، پیشین، ج 5، ص 53، ح 61.

[29] 13 «… فرد افسرده تقریبا همیشه آینده را با بدبینی و نومیدی زیاد می بیند. او معتقد است که اقدامات وی، حتی اگر بتواند از عهده آن ها برآید، محکوم به شکست هستند. … فرد افسرده به تعداد زیادی دلیل برای شکست آینده مجهّز است، و اصلاً دلیلی برای موفقیت نمی بیند.» «وقتی از یک بیمار افسرده سؤال می شود که چه احساسی دارد شناسی روانی، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، 1379، ج 2، ص 11 و 6.)

[30] شبیه آیه مزبور، آیه 83 سوره اسراء است که خداوند می فرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوسا»؛ (و چون به انسان نعمت ارزانی داریم، روی می گرداند و پهلو تهی می کند و چون آسیبی به وی رسد نومید می گردد.) فردِ بدبین چون توجیه عقلانی و منطقی صحیحی از رابطه خود با اجتماع و هستی ندارد، حوادث را نسبت به خود به صورت تحمیل می نگرد. بنابراین، احساس فشار روانی می کند و دچار ناامیدی می گردد.

[31] ناصر ، مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، محقق : علی بابایی ، احمد ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ،  ج 9، ص 31 ،  تفسیر راهنما، ج 8، ص 30.

[32] محمدبن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  ج 2، ص 544، ح 3.

[33] محمد بن حسین ، شریف رضی ، نهج البلاغه ،ترجمه : محمد دشتی ، انتشارات مشهور ،  حکمت 90.

[34] همان، حکمت 108.

[35] همان، پیشین، ج 1، ص 180

[36] همان، ج 2، ص 81.

[37] همان، حکمت 21.

[38] همان، ج 2، ص 36.

[39] یونس: 7 و 8 و 11 و 15 / فرقان: 21 ، برای تفصیل مطلب رجوع کنید به: محمدتقی مصباح، پیشین، ج 1، ص 402.

[40] روح الله ، خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، ص 129.

[41] محمدبن یعقوب ، کلینی  ، اصول کافی ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ، ج 2، ص 55، ح 1.

[42] اسراء: 65.

[43] اعراف: 57.

[44] بقره: 264.

[45] مائده: 77ـ78.

[46] اعراف: 56.

[47] بقره: 218.

[48] مؤمنون: 8.

[49] اسراء: 34.

 

شورای عالی حوزه علمیه قم

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

مدرسه علمیه رضویه

شهرستان خمینی شهر

موضوع :

امید و امیدواری در  قرآن و احادیث اسلامی

استاد راهنما :

سرکار خانم مجیری

تهیه و تنظیم :

لیلا شیروی

بهار 1394

” به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح، مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح است. ای کریمی که بخشنده ی عطایی و ای حکیمی که پوشنده ی خطایی و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات وصفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده و چشم ما را ضیای خود ده و ما را آن ده که آن به و مگذار ما را به که و مه.

الهی؛ دلی ده که در کار تو جان بازیم، جانی ده که کار آن جهان سازیم. تقوایی ده که دنیا را بسپریم، روحی ده که از دین برخوریم، یقینی ده که درِ آز بر ما باز نشود، قناعتی ده تا صعوه ی حرصِ ما باز نشود، دانائی ده که از راه نیفتیم. بینائی ده تا در چاه نیفتیم.دست گیر که دست آویز نداریم. در گذار که بد کرده ایم. آزرم دار که آزرده ایم. توفیقی ده تا دردین استوار شویم، عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم، نگاه دار تا پریشان نشویم. به راه دار تا پشیمان نشویم. بیاموز تا شریعت بدانیم. برافروز تا درتاریکی نمانیم. بنمای تا در روی کس ننگریم. بگشای دری که در بگذریم. تو بساز که دیگران ندانند. تو بنواز که دیگران نتوانند. همه را از خود رهایی ده. همه را به خود آشنایی ده همه را از مکر شیطان نگاه دار. همه را از فتنه ی نفس آگاه دار. الهی؛ بساز کار من و منگر به کردار من، دلی ده که طاعت افزون کند. طاعتی ده که به بهشت راه نمون کند، علمی ده که در او آتش هوا نبود. عملی ده که در او آب زرق و ریا نبود. دیده ای ده که عزّ ربوبیت تو بیند. نفسی ده که حلقه ی بندگی تو در گوش کند. جانی ده که زهر حکمت تو به طبع نوش کند. تو شفا ساز که از این معلولان شفایی نیاید. تو گشادی ده که از این مغلولان کاری نگشاید. به اصلاح آر که نیک بی سامانیم. جمع دار که بس پریشانیم.

الهی، قبله ی عارفان، خورشید روی توست، و محراب جانها طاق ابروی توست ومسجد اقصای دلها حریم کوی توست نظری به سوی ما کن که نظر ما به سوی توست . “

تقدیم به پدر و مادر عزیزم

خدای را بسی شاکرم که از روی کرم ، پدر و مادری فداکار نصیبم ساخته تا در سایه درخت پر بار وجودشان بیاسایم و از ریشه آنها شاخ و برگ گیرم و از سایه وجودشان در راه کسب علم ودانش تلاش نمایم .

والدینی که بودنشان تاج افتخاری است بر سرم و نامشان دلیلی است بر بودنم ؛ چرا که این دو وجود ، پس از پروردگار مایه هستی ام بوده اند ، دستم را گرفتند و راه رفتن را در این وادی زندگی پر از فراز و نشیب آموختند.

آموزگارانی که برایم زندگی، بودن و انسان بودن را معنا کردند.

حال این برگ سبزی است تحفه درویش تقدیم آنان….

به پاس تعبیر عظیم و انسانی شان از کلمه ایثار و از خودگذشتگان

به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است

به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید

و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند

این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم .

چکیده

بی‌شک تفکر و تدبر در جنبه‌های مختلف اعجاز قرآن اگر با انگیزه رشد و هدایت و از روی آگاهی باشد، همیشه نتایج زیبا و دلنشینی به همراه دارد؛ در این ميان «امید» موضوعي است که در بسیاری از کتب ديني ، اخلاقی و روان شناسي مورد توجه و بحث قرار گرفته است و نیز با تدبر در آیات پیرامون امید میتوان به‌ گوشه‌اي از اعجاز روانشناختی قرآن دست یافت. امید، یکی از مباحث مهم و حیاتی در قرآن کریم است که برخی درصدد برآمده‌اند تا امید بخش ترین آیات را شناسایی کنند.

در این زمینه آیات ۴۸ یا ۱۱۰ سوره نساء ، 53 سوره زمر ، ۳۰ سوره شوری ، ۴۲ و ۸۴ سوره اسراء ذکر شده است.

پژوهش حاضر درصدد است تا با بررسي آيات و روايات مختلف در اين زمينه و بررسي آثار و نتايج اميد و نااميدي، به نوعي توصيف روان شناسي از اميد در آيات الهي دست يابد .

مهمترین یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی – توصیفی نگاشته شده، بیانگر آن است که اميد نزد مفسران و روان شناسان، از نعمتهاي بزرگ پروردگار عالمیان است و به توحید ربوبی دلالت دارد؛ چون همان کسی که انسان را خلق کرده، احساس زيبا و مسرّت بخش اميد را برای او آفریده است . یکی از مهم ترین نیازهای روانی انسان امید به آینده است. ادامه ی زندگی منوط به امید به آینده است. امید به آینده، به انسان انگیزه، شادابی و نشاط می دهد. امید واقعی با خیال پردازی های واهی متفاوت است. خوش خیالی های غیر واقع بینانه، موجب خسران و پشیمانی می شوند و شاید بتوان امید در زندگی را به سکان کشتی تشبیه کرد، همان طوری که کشتی بدون سکان دار در دریای خروشان و پر تلاطم، سرگردان خواهد بود، انسان ناامید نیز در این دنیای پر هیاهو حیران خواهد ماند. بعضی افراد به دلیل شکست های گذشته، امید شان را از دست داده اند به طوری که زندگی منهای امید را قابل تحمل ندانسته و در نهایت، بدترین گزینه یعنی مرگ را مشکل گشای خود یافته اند. آن عده هم که زنده اند، در واقع مرده متحرکی بیش نیستند.

کلید واژگان: قرآن، امید ، نا اميدي، آیات و روایات ، یأس ، حدیث

فهرست مطالب

مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………..       3          بخش اول :

فصل اول : کلیات……………………………………………………………………………………        5

1- تعریف و تبیین موضوع ……………………………………………………………………………………….. 6

2- ضرورت و هدف ………………………………………………………………………………………………     .6

3- اهداف و فواید تحقیق………………………………………………………………………………………….. 6

4- پیشینه ………………………………………………………………………………………………………………….          6

5- سؤالات تحقیق …………………………………………………………………………………………………   7

6- فرضیه تحقیق ……………………………………………………………………………………………………….          7

7- پیش فرض های تحقیق………………………………………………………………………………………  7

8- روش تحقیق………………………………………………………………………………………………….       7

9- ساختار تحقیق………………………………………………………………………………………………….    7

10- محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق……………………………………………………………   8

11- اصطلاحات و مفاهیم کلیدی…………………………………………………………………………….   8

امید از نظر اصطلاح ……………………………………………………………………………………………………..         8

فصل دوم : مفهوم شناسی …………………………………………………………………………………10

خوف و رجاء ……………………………………………………………………………………………………………… 11

تاریخچه امید در الهیات مسیحی …………………………………………………………………………….   14

امید در فلسفه اخلاق کانت……………………………………………………………………………………….  15

امید در اندیشه ارنست بلوخ ………………………………………………………………………………….16

اندیشه مارسل در باب امید …………………………………………………………………………………16

بخش دوم…………………………………………………………………………………………………………….18

فصل اول : امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات…………….. 19

امید در قرآن………………………………………………………………………………………………………..20

ایجاد امید با توبه و شفاعت…………………………………………………………………………………..21

آثار توبه ………………………………………………………………………………………………………………22

1- محبوبیت تائب نزد خداوند…………………………………………………………………………22

2- تبدیل گناهان تائب به حسنات………………………………………………………………….23

3- وسعت روزی توبه کننده ………………………………………………………………………………….23

شفاعت ………………………………………………………………………………………………………………..24

زیان های نا امیدی………………………………………………………………………………………………..25

فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید…………………………..29

1- راهکارهای رفتاری قرآن برای افزایش و تقویت امید در آدمی……………………………..30

2-1 راهکارهای فردی……………………………………………………………………………………………30

الف ) ذکر خداوند…………………………………………………………………………………………………30

ب ) ترس از خدا ( ترس امید آفرین )……………………………………………………………………30

ج ) توبه و انابه به سوی خداوند……………………………………………………………………………..30

د ) تهجد و شب زنده داری……………………………………………………………………….30

هـ ) هجرت و جهاد در راه خدا…………………………………………………………………31

3-1 راهکارهای اجتماعی…………………………………………………………………………………….31

الف ) انفاق……………………………………………………………………………………………………….31

ب ) امر به معروف و نهی از منکر……………………………………………………………………….31

ج ) احسان……………………………………………………………………………………………………….31

د ) عفو و گذشت………………………………………………………………………………………………32

هـ ) وفای به عهد………………………………………………………………………………………………32

نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………33

فهرست منابع ……………………………………………………………………………………………………34

مقدمه

«تربیت» از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز توجه معلمان و متولّیان آموزش و پرورش را به خود مشغول ساخته است. در هر دوره ای دانشمندان و متفکران درباره تربیت، فعالیت های علمی و عملی داشته و در این زمینه، نظرات کاربردی مهمی ارائه داده اند. در منابع اسلامی (قرآن و روایات) بیش از هر امری، مسئله تربیت و سازندگی انسان به چشم می خورد. رشد معنوی انسان و رسیدن او به کمالات، از مهم ترین برنامه های انبیا و کتاب های آسمانی بوده است. در این مقاله، به «امید» به عنوان یکی از عوامل مهم در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و نقش سازنده آن اشاره می شود.

«امید» یک حالت روحی و روانی و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. به طور طبیعی، انگیزه بشر در کارهای اختیاری امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروی اجرایی برای حرکت بوده، عامل مستقیم تلاش ها و رفتارهای انسانی است.

به مثال ذیل توجه کنید: مردی در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او می داند در نقطه دوری پناهگاهی وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعی خویش را به کار می بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روی زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولی می داند در این صورت به خواب می رود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامی دارد تا به هدف خویش برسد.

امید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل می شود، اساس همه تلاش های مفید و پرثمر انسانی و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدی است؛ همان گونه که ناامیدی و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبه کاری ها و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی است. همین که انسان به آینده ای روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتی شاد به وی دست داده، باعث نشاط وی می شود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت های صحیح زندگی وادار می کند .

این تحقیق در دو بخش و چهار فصل تدوین گردیده که بخش اوّل ، فصل اوّل : کلیات و فصل دوم :  مفهوم شناسی و بخش دوم : فصل اوّل : امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات . فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

بـخــش اوّل:

فصل اول: کلیات

فصل دوم : مفهوم شناسی

فصـل اوّل

کلیــات

تعریف و تبیین موضوع

اهمیت و ضرورت

اهداف و فواید تحقیق

پیشینه

. . .

1- تعریف و تبیین موضوع :

تعريف اميد

اميد عبارت است از سرور و نشاط قلب به خاطر انتظار آنچه محبوب اوست، به شرط آنكه وقوعش متوقع و منتظر بوده و سببى عقلائى داشته، و انتظار انسان به‌ اين خاطر باشد كه اكثر اسباب آن فراهم است. در اين صورت نام اميد بر اين انتظار، صادق است كه در اين صورت براي رسيدن به آن تلاش خواهد كرد.

امیدواری عملی است که از جانب خداوند متعال به انسان می رسد که خداوند در آیات و معصومین در روایات به آثار امید و امیدواری اشاره کرده اند . و بندگان خداوند وظیفه دارند که در برابر مواجه شدن با گناهان و مشکلات به خداوند امیدوار باشند و با نفس خود مبارزه و از یأس و نا امیدی پرهیز و همچنین با آن مقابله کنند.

با توجه به اینکه خداوند در دنیا نعمتهای زیادی به بندگان خویش ارزانی داشته  و در مقابل ، انسان بنده ای است ناتوان و عاجز که برای خودسازی و بندگی خود موجودی نیازمند است ، باید با آداب امیدواری در جهت تکامل بندگی خود تلاش کند ؛ لذا در این تحقیق سعی شده که به آثار حسنه امیدواری و عواقب نا امیدی در آیات و روایات  پرداخته شود .

2- ضرورت و هدف :

بندگان خداوند در اثر مقابله با نا امیدی بدون اینکه به رحمت خداوند امیدوار باشند رفته رفته به گناهان خود تکیه می کنند و به کفر منجر می شوند و دین خود را از دست می دهند پس با پرداختن به آثار سوء نا امیدی و آثار حسنه امیدواری انسان های مختلف از آن آگاه می شوند و با توجه به اینکه امید مهارتی است که باید آن را در ذهن پرورش داد و افراد بر روی آن تمرین کنند تا امیدواری بخش فعالی از روند فکری همه افراد جامعه شود و با بررسی آیات و روایات راجع به امیدواری ، از نا امیدی پرهیز شود .

3- اهداف و فواید تحقیق :

فوائد امید :

با توجه به اینکه امید موهبتی هیجانی و ارزشمند است از جمله فوائد امید عبارتند از :

- امید نظمی ذهنی است که با به کارگیری آن می توان اعتماد اطرافیان را جلب کرد .

- به سبب این که امید مستقیما با میزان اعتماد افراد ارتباط دارد ، به افراد الهام می دهد که هدفشان را بالا بگیرند .

-  امید باعث تلاش بیشتر افراد و  قدرت مقاومت آنها را زیاد می کنند.

-  امید نیرویی است که تخیل را به سمت چیزهای مثبت هدایت می کند .

- امید باعث افزایش قدرت و اراده و شکوفا شدن استعدادهای درخشان می گردد .

- امید و امیدواری در کارها ایجاد انگیزه می کند و عامل تمرکز ذهنی می شود .

4- پیشینه :

امید و امیدواری از زمان خلقت بندگان خداوند بوده است . چون اگر امید نبود ، انسان ها اصلاً میل به زندگی کردن نداشتند به همین دلیل خداوند آیات فراوانی در قرآن و نیز معصومین ، روایاتی در مورد امید و امیدواری مطرح کرده اند . کتابهای زیادی در این زمینه نگاشته شده که عبارتند از :

اصول کافی از محمّد ابن یعقوب کلینی ، بحارالانوار از محمّد باقر مجلسی ، اخلاق در قرآن از محمّد تقی مصباح، مفردات الفاظ القرآن از راغب اصفهانی ، تفسیر نمونه از مکارم شیرازی ، نورالثقلین از محمد حسین طباطبایی ، شرح حدیث جنود و عقل از امام خمینی و . . .  موجود می باشد که با توجه به اهمیت زیاد موضوع امید و امیدواری ، آن را مورد بررسی قرار می دهیم 5- سؤالات تحقیق :

1-5: سؤال اصلی :

امید و امیدواری در قرآن و روایات اسلامی چگونه ترسیم شده است ؟

2-5: سؤالات فرعی :

- امید در قرآن چیست ؟

-  ایجاد امید با توبه و شفاعت چه سنخیتی دارد ؟

-  ناامیدی چه زیان هایی به همراه دارد ؟

6- فرضیه تحقیق :

قرآن برای تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته بهره فراوانی از امید برده است .

انسان موجودی ضعیف بوده و بیشتر مرتکب لغزش ها و نافرمانی های خدا شده که با امیدواری به رحمت خدا به توبه روی می آورد .

انسان ناامید ، به آسیبهایی همچون سرخوردگی ، غم زدگی و افسردگی دچار میگردد.

7- پیش فرض های تحقیق:

امید در روایات سفارش شده و ممدوح دین است .

معنای دیگر امید ، رجاء است که در مقابل خوف استفاده شده است .

انسان با رسیدن به امید از درگاه خداوند مأیوس نمی شود و میل به ادامه ی زندگی پیدا می کند و از فریب های شیطان که یکی از آنها یأس و ناامیدی است دوری می جوید .

8- روش تحقیق:

روش پژوهش حاضر ، کتابخانه ای بوده و از حیث هدف : توصیفی ، از حیث ماهیت : اخلاقی ، از حیث ابزار : فیش برداری می باشد .

9- ساختار تحقیق :

پژوهش حاضر شامل دو بخش و چهار فصل می باشد :

بخش اوّل :  فصل اول : کلیات

فصل دوم : مفهوم شناسی

بخش دوم : فصل اول : امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

10- محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق :

مدت زمان استفاده از کتاب ها محدود بود در کتابخانه های نزدیک منابع محدودی در دسترس بود .

11-  اصطلاحات و مفاهیم کلیدی:

شناخت لغوی و اصطلاحی امید :

امید در لغت به معنای « گمان وقوع خیری در آینده آمده است » و همچنین  : « ظرفیت ادراک‏شده براى تولید مسیرهایى به سمت اهداف مطلوب و انگیزه ادراک‏شده براى حرکت در این مسیرها.» از این‏رو، امید یعنى: انتظار مثبت براى دست‏یابى به اهداف.»

امید از نظر اصطلاح :

امید در اصطلاح اهل معرفت ، آرامش و آسایش قلب برای به دست آوردن امری دوست داشتنی است . ولی آن محبوب خواسته شده را موجبات و اسبابی لازم و ضروری است . حال اگر انتظار انسان بدان جهت است که غالب لوازم آن را در خویشتن فراهم ساخته است ، اطلاق نام امید بر آن صحیح است .

یأس :

طبرسی فرموده: يأس آن است كه یقین كنيم شی‏ء آرزو شده بدست نخواهد آمد.

واژه یأس در قرآن :

در قرآن آمده است: “وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ” ؛ از رحمت خدا نااميد نباشيد. سوره یوسف/12 ، آیه 87

قرآن :

قرآن در اصل مصدر است و به کتابی که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص پیدا کرده است. و چنان که برخی علما گفته اند : وجه نامگذاری این کتاب مقدس به قرآن ، آن است که این کتاب، جامع فوائد و آثار تمامی کتب آسمانی است بلکه جامع آثار تمامی علوم است. ( مفردات راغب ، جلد 1 ، ص 402 )

حدیث :

حدیث اصطلاحاً كلامی است كه حاكی قول یا فعل یا تقریر معصوم (ع) باشد و بر آن خبر و سنت و روایت نیز اطلاق شده.

شیخ بهائی در وجیزه فرموده الحدیث كَلَامٍ یحكی قَوْلِ الْمَعْصُومِ أَوْ فِعْلِهِ أَوْ تقریره.سپس فرماید: وَ أَمَّا نَفْسِ الْفِعْلِ وَ التقریر فیطلق علیهما اسْمُ السنه لَا الحدیث .

در مجمع البحرین حدیث را مرادف كلام دانسته و وجه تسمیه باین نام را تجدید و حدوث آن گرفته.در قاموس آمده (الحدیث: الخبر و الجدید) در مصباح المنیر فرموده الحدیث مَا یتحدث بِهِ وَ ینقل وَ مِنْهُ حدیث الولایه .

فراء گوید: واحد احادیث احدوثه است ولی بر خلاف قاعده در جمع حدیث استعمال شده.صاحب کشاف آنرا اسم جمع دانسته.ابو حیان در تفسیر خود بنام (البحر) آنرا جمع حدیث (منتهی بر خلاف قیاس) گرفته مانند اباطیل جمع باطل  ( قواعد التحدیث، ص۶۱.)

آیات :

آیات، اجزای مشخص شده هر سوره، توسط پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را آیات گویند.

آیه در لغت :

“آیات” جمع “آیه"، در لغت به معانی گوناگونی به کار رفته است (هرچند می‌توان تمام آن‌ها را به معنای نشانه بازگرداند).

برخی معانی :

۱. نشانه: (… ان آیة ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة…) . ( بقره/سوره 2 ، آیه 248 ، فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ۷۲۹ - ۸۱۷ق، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، ج۱، ص(۸۵-۸۶).)

۲. معجزه: (سل بنی اسرائیل کم آتیناهم من آیة بینة…) . ( بقره/سوره 2 ، آیه 211 ، زرقانی، محمد عبد العظیم، ۱۹۴۸- م، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص(۳۳۸-۳۴۱). )

۳. عبرت: (ان فی ذلک لآیة للمؤمنین). حجر/سوره 15 ، آیه 77 )

۴. برهان و دلیل: (ومن آیاته خلق السماوات والارض…) . ( روم/سوره 30 ، آیه 22 )

۵. کار شگفت: (وجعلنا ابن مریم وامه آیة…) . ( مؤمنون / سوره 23 ، آیه 50 )

آیه در اصطلاح :

“آیه” در اصطلاح عبارت است از بخشی از حروف، کلمات یا جمله‌هایی از قرآن که از لحاظ حد و مرز، طبق اشاره و ارشاد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از کلام پیش و پس از آن جدا شده است.

فصل دوم

مفهوم شناسی

خوف و رجاء

تاریخچه امید در الهیات مسیحی

امید در فلسفه اخلاق کانت

امید در اندیشه ارنست بلوخ

. . .

خوف و رجاء

باید دانست ، مؤمن را از اتّصاف به این دو خصلت چاره ای نیست و بایستی که در دل مؤمن خوف و رجاء ، هر دو بر وجه کمال بوده باشد و هر یک مساوی دیگری باشد . نا امید بودن از رحمت الهی و ایمن بودن از عذاب الهی ، از جمله گناهان کبیره است . میان رجاء و مغرور شدن و خوف و مأیوس بودن، باید فرق گذاشت .

باید دانست ، رجاء عبارت است از امید داشتن به رحمت الهی و طالب آن بودن . آثار صدق رجاء در اعمال ظاهر می شود ؛ پس کسی که دعویِ رجاء کند و ترک اعمال خیر نماید ، او کاذب است در آن دعوی ، بلکه این غرّه است و از بدترین صفات ذمیمه می باشد ؛ مثل اینکه زارعی شخم نزند و تخم نپاشد و گوید : من امید دارم که این زراعت بر آید!

آن که او عمل نکرد و عنایت امید داشت                        ابله نکِشت دانه و ، دخل انتظار کرد

[ سعدی ]

این عین سفاهت است ، نه رجاء و امید . اگر آنچه زراعت را ضروری است ، به عمل آورد ، تخم بپاشد و آب بدهد ، آن گاه بگوید ، امید دارم که حق تعالی کرامت فرماید ، امید او بجاست و در دعویِ خود صادق است . همچنین در زراعت های معنوی ، کسی که اعمال صالح را با شرایط به جا آورد و بر عمل خود اعتماد نکند و به فضل الهی امیدوار باشد ، او صاحب رجاست .

همچنین در خوف ، اگر خوف او باعث یأس از خدا شود و عمل را ترک نماید ، این نا امیدی از رحمت الهی است و در مرتبه شرک است ؛ و اگر خوف او باعث شود که ترک محرمات کند و در عبادات اهتمام نماید ، این خوف صادق است ؛ زیرا هر کس از چیزی خائف و ترسان است ، البته از آن گریزان می باشد .

شق اول به مثل ، از بابت آن است که ، شخصی نزد شیری باشد و دست در دهان آن کند و بگوید من از آن می ترسم . پس کسی که راست می گوید که از عذاب الهی می ترسد ، چرا مرتکب امری چند می شود ، که موجب عذاب است و آدمی باید طبیب نفس خود باشد و اگر رجاء و امید را بر خود غالب داند و بترسد که موجب سستی در عمل گردد .

به تفکر در عقوبات الهی و تذکر آیات و احادیث خوف ، خود را متذکر نماید ؛ و اگر خوف بر او غالب شود و بترسد به این سبب عمل را ترک نماید ، خود را به آیات و اخبار و تفکر در فضل نا متناهی خدا خود را امیدوار گرداند . کسی توهم کند که نهایت خوف با نهایت رجاء منافات دارد ؛ زیرا محل خوف و رجاء یک چیز نیست ، که به زیادتی هر یک ، دیگری کم شود ؛ بلکه محل رجاء جناب ایزدی است و او فضل و رحمت محض است و او از هیچ گونه خوف نمی باشد و محل خوف ، نفس آدمی و شهوات و خواهش ها و گناهان و بدی های اوست .

پس آدمی از خود می ترسد و از خداوند خویش امید می دارد . چندان که در بدی ها و عیوب خود تفکر می نماید ، خوفش زیاده می شود و چندان که در فضل الهی و نعمت های او می اندیشد ، امیدش زیاده می گردد ؛ چنان که حضرت سید السّاجدین علیه السّلام در بسیاری از دعاها اشاره به این معنی فرموده اند که : « ای مولای من ! هر گاه گناهان خود را می بینم ، ترسان می شوم ! چون در عفو تو می نگرم ، امیدوار می گردم ! »

بر این مضامین ، احادیث و آیات بسیار وارد شده است . به سند معتبر ، از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده است که : « لقمان به فرزند خود وصیّت فرمود : ای فرزند ! از خدا چنان بترس ، که اگر ثواب جنّ و انس داشته باشی ، تو را عذاب خواهد کرد ؛ و از او چنان امید بدار ، که اگر با گناه جنّ و انس به درگاه او روی ، تو را رحم خواهد کرد . »

سپس حضرت فرمود : « پدرم می فرمود : هیچ مؤمنی نیست ، مگر اینکه در دل او دو نور است : یکی نور خوف و دیگری نور رجاء ، که هر یک را با دیگری بسنجد ، بر آن زیادتی نمی کند » [1] به سند معتبر ، از اسحاق بن عمار نقل شده است که ، حضرت صادق علیه السلام فرمود : « ای اسحاق ! چنان از خدا بترس ، که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی ، او تو را می بیند ؛ و اگر گمان می کنی که او تو را نمی بیند ، کافر می شوی ؛ و اگر می دانی در همه حال تو را می بیند و احوالت را می داند و در حضور او معصیت می کنی ، پس او را از جمیع نظر کنندگان سهل تر شمرده ای » [2] .

و در حدیث دیگر فرمود : « هر کس از خدا بترسد ، خدا همه چیز را از او می ترساند ؛ و هر کس از خدا نترسد ، خدا او را از همه چیز می ترساند » . [3] و در حدیث دیگر فرمود : « هر کس خدا را شناخت ، از او خائف می باشد ؛ و هر که از خدا می ترسد ، نفس او به دنیا رغبت نمی کند . » [4]

شخصی به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض نمود که : جمعی از شیعیان شما هستند ، گناهان می کنند و می گویند ما امید به رحمت خدا داریم . حضرت فرمود : دروغ می گویند . ایشان شیعه ی ما نیستند . به آرزوهای نفس خود مایل شده اند و گمان می کنند امید دارند . هر کس امید به چیزی دارد ، برای تحصیل آن کار می کند و هر کس از چیزی می ترسد ، از آن می گریزد . » [5] در حدیث دیگر فرمود : « مؤمنان میان دو خوف می باشد : ترس از گناهان گذشته ، که نمی داند خدا آنها را آمرزیده است یا نه ؛ و ترس از آینده ی عمرش ، که نمی داند چه گناهان و مهالک کسب خواهد کرد . پس او هیچ روزی را صبح نمی کند ، مگر خائف و ترسان ؛ و او را به اصلاح نمی آورد ، مگر خوف حق تعالی . » [6]  و در حدیث دیگر فرمود : « مؤمن به ایمان فائز نمی گردد ، تا ترسان و امیدوار نمی باشد ، تا کار نکند برای آنچه از آن می ترسد و امید می دارد » . [7]

از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « حق تعالی می فرماید : عمل کنندگان ، بر اعمالی که برای تحصیل رضای من می کنند ، اعتماد نکنند ؛ زیرا اگر سعی کنند و خود را در تمام عمرهای خود در عبادت من تعب فرمایند ، هنوز مقصر خواهند بود و به کُنه عبادت من نرسیده اند و آنچه را از کرامت ها و ثواب های من طلب می کنند ، مستحق نخواهند بود و سزاوار بهشت و درجات عالیه ی آن نخواهند بود ؛ و لیکن باید اعتماد ایشان بر رحمت من باشد و امیدوار به فضل من باشند و به گمان نیکی که به من دارند ، مطمئن شوند . در این حال رحمت من شامل حال ایشان می شود و خشنودی من به ایشان می رسد و آمرزش من جامه ی عفو بر ایشان می پوشاند . منم خداوند بسیار بخشنده ی بسیار مهربان » . [8]

و در حدیث دیگر فرمود : « در کتاب حضرت علی علیه السلام نوشته است : حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در منبر فرمود : به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! به مؤمنی خیر دنیا و آخرت نمی رسد ، مگر به حُسن ظن و گمان نیک و امیدی که به خداوند خود دارد و حسن خلق در معاشرت مردم و ترک غیبت مؤمنان کردن . و به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! خدا مؤمنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی کند ، مگر به سبب گمان بدی که به پروردگار خود داشته باشد و در امید به خدا تقصیر نماید و به بد خلقی با مردم و غیبت مؤمنان کردن . و به حق خداوندی که به جز او خداوندی نیست ! هیچ بنده ای گمانش به خدا نیکو نیست ، مگر اینکه خدا بر وِفق گمان او با وی عمل می نماید ؛ زیرا حق تعالی کریم است و جمیع خیرات و بدی ها به دست قدرت اوست و شرم دارد از اینکه بنده ی مؤمن به او گمان نیک داشته باشد و به خلاف ظنّ او با وی عمل نماید و امید او را باطل گرداند . پس به خداوند خود گمان نیکو بدارید و به ثواب های او به طاعات و عبادات ، رغبت نمایید . » [9]

از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که : « حُسن ظنّ به خدا آن است که ، امید از غیر خدا نداشته باشی و نترسی ، مگر از گناه خود . » [10] از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است : « هر کس را گناه یا شهوتی روی دهد و از خوف الهی از آن اجتناب نماید ، خدا آتش جهنم را بر او حرام می فرماید و وی را از فزع اکبر روز قیامت ایمن می نماید و آنچه در قرآن وعده فرموده است ، به او کرامت می کند ؛ چنان که فرموده است : )  وَ لِمَن خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ   ؛ [11] کسی که از مقام حساب و ایستادن نزد خداوند خود بترسد ، او را دو بهشت است ، که حق تعالی به او کرامت خواهد فرمود . ( » [12]

حضرت جعفر بن محمد علیه السلام فرمود : « در حکمت آل داوود وارد شده است : ای فرزند آدم ! چه گونه به کلام هدایت متکلم می شوی و حال آنکه از مستی گناهان و بدی ها هوشیار نشده ای ؟ ای فرزند آدم ! دل تو با قساوت صبح کرده است و عظمت و بزرگواری او را می شناختی ، همیشه از او ترسان بودی و به وعده های او امیدوار . بیچاره فرزند آدم ! چرا لَحَد و تنهایی خود را در قبر یاد نمی کنی ؟ » [13]

حضرت صادق علیه السلام فرمود : « از خدا امید بدار ، امیدی که تو را بر معاصی جرئت ندهد ؛ و بترس از او ، ترسی که تو را از رحمت او نا امید نگرداند . » [14]  و در حدیث دیگر فرمود : « خایف کسی است که خوف الهی بر او زبانی نگذاشته باشد که سخن گوید » . [15] و در حدیث دیگر فرمود : « حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : آخرین بنده ای را که حق تعالی امر فرماید به آتش جهنم ببرند ، نگاهی به عقب خود اندازد . حق تعالی می فرماید : او را برگردانید ! سپس از او سؤال می نماید : چرا به قفا نظر می کردی ؟ می گوید : خداوندا ! من این گمان به تو نداشتم که مرا به جهنم فرستی ! می فرماید : چه گمان به من داشتی ؟ می گوید : گمان من این بود که گناهان مرا بیامرزی و مرا در بهشت خود ساکن گردانی . پس خداوند تعالی شأنه می فرماید : ای ملائکه ! من به عزت و جلال و نعمت ها و بزرگواری و رفعت شأن خود قسم می خورم که ، این بنده یک ساعت از عمر خود را گمان نیک به من نداشته است ! و اگر یک ساعت به من این گمان می داشت ، وی را به آتش نمی ترسانیدم . به این دروغی که می گوید ، او  را به بهشت ببرید . »

حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « هر بنده ای که ظنّ نیکو به پروردگار خود داشته باشد ، خدا با او به گمان وی عمل می کند چنان که حق تعالی می فرماید : ) ذالکم ظنکم الذی ظننتم بربکم اردیکم فاصبحتم                                                                                                                      من الخاسرین ؛ [16] این گمان بدی است که به پروردگار خود دارید ؛ شما را هلاک کرد پس صبح کردید ، از جمله ی زیانکاران . ( [17]

تاریخچه امید در الهیات مسیحی

«امید» برای نخستین بار نقش مهمی را در نظریه اخلاق اگوستین  ایفا کرد، یعنی جایی که به عنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی (ایمان، امید، محبت یا عشق) نمایان شد. بنا به گفته آگوستین، فضیلت امید فقط فرع بر ایمان است و رابطه ای برابر با عشق دارد. یعنی هیچ عشقی بدون امید نیست و هیچ امیدی بدون عشق نیست و نه عشق و نه امید بدون ایمان توانند بود. از آنجا که در عصر روشنگری، اخلاق از الهیات تفکیک شده، امید نیز از اهمیت کمتری در علم اخلاق برخوردار شده است. با این وصف، سه استثنا بر این گرایش عام به چشم می خورد: ایمانوئل کانت، ارنست بلوخ و گابریل مارسل.

در مکتوبات هر یک از ایشان به مانند آگوستین، میان امید و اخلاق از یک سو و دین و ایمان از سوی دیگر، ربطی وثیق وجود دارد. با این حال، کانت و بلوخ هر دو دین و ایمان را نه منبعث از وحی می دانند و نه به لحاظ مابعدالطبیعی اثبات شده، بلکه آن را امری معقول محسوب می دارند. اما مارسل نقش امید و ایمان هر دو را برای اشتیاق و حسابگری انسانی، یعنی عقلانیت ابزاری، برابر می داند. «امید» هم ارادی  و هم خلقی تواند بود. باور بر این است که «امید ارادی» معطوف به حالت مطلوب امور است که می توان به آن دست یافت. گونه نخستین، امیدی خاص به یک چیز است، درحالی که دومی حال و وضع منش و شخصیت انسان است. هابز  چنین امیدی را شهوانی [میلی] توصیف می کند که به اعتقاد شخص قابل حصول است. اما امید خلقی حالت امیدوار بودن است. باید میان این حالت، با خوشبینی و آرزواندیشی تمایز قائل شد.

لایب نیتس صورت بندی فلسفی را از خوش بینی ارائه کرده است. به عقیده وی، این اندیشه که خداوند می توانسته است چیزی را مادون بهترین جهان های ممکن خلق کند، اندیشه ای متناقض است، چرا که معنای آن این است که خداوند کامل ترین موجود نیست و از این رو خدا نیست. در نتیجه، ما می توانیم یقین داشته باشیم که رنج موجود برای [تحصیل] خیر کثیر است و آینده به همان خوبی خواهد بود که می تواند باشد. امیدوار بودن، بر خلاف خوشبینی، بر این قطعیت که همه چیز بهتر خواهد شد، مبتنی نیست. امید بر خلاف خوشبینی، متضمن درجه ای از عدم قطعیت است.

دکارت هم به همین نکته اشاره دارد، هنگامی که متذکر می شود که: «وقتی امید به اوج خود می رسد، ماهیتش تغییر می کند و از آن می توان به “اعتماد” یا “یقین” تعبیر کرد.»

همچنین باید میان امید و آرزواندیشی تمایز قائل شد. امید بستن به چیزی که [وقوع و تحقق آن] قطعا محال است، همان قدر نامعقول و غیر منطقی است که امید بستن به چیزی که [وقوع و تحقق آن] مسلم و قطعی است. از این رو هرگونه آرزو اندیشی موهوم و فریبنده است، حال آنکه تنها امیدهای نامعقولند که موهوم و فریبنده اند. در نگاشته های سیاسی و اخلاقی ارنست بلوخ و گابریل مارسل «امید» نقشی اساسی ایفا می کند. بلوخ «امید» را با حسرت و اشتیاق به اتوپیا (آرمانشهر‎/ ناکجا آباد) مربوط می داند، حال آنکه مارسل «امید» را همچون نوعی آمادگی برای استعلا جستن از موقعیت هایی می داند که آدمی را به تسلیم شدن به نومیدی وسوسه می کنند. در نزد هر کدام از این نویسندگان، ارتباط میان امید از یک سو و ایمان و عشق از سوی دیگر به قوت خود باقی است. با این حال، کانت و بلوخ مقولات فوق را ستیهنده با عقل نمی دانند، بلکه می کوشند تا آن مقولات را ذیل عقل بگنجانند.

امید در فلسفه اخلاق کانت

کانت در نظریه اخلاقی خود با طرح نظریه اصول موضوعه، برای امید ارادی جایگاهی ویژه قائل شد. کانت نیز به مانند آگوستین بر این باور است که امید و عشق متضمن ایمانند. با این وجود، کانت ایمان را ایمان اخلاقی تلقی می کند. ایمان اخلاقی، بر خلاف آن چیزی که وی ایمان کلیسایی [کشیشی] می خواند، بر اساس باور به حقیقتی مابعدالطبیعی یا یک واقعیت محتمل تاریخی استوار نیست. ایمان کلیسایی [کشیشی] تنها برای کسانی قابل حصول است که به این حقیقت یا واقعیت علم دارند، اما ایمان اخلاقی نتیجه منطقی [معقول] قانون اخلاقی است و برای همگان نیز قابل حصول است.

به عقیده کانت امید غایی، امید به وصال خداوند نیست، بلکه امید به تحصیل خیر اعلی است که مستلزم قانون اخلاقی است. سه اصل موضوعه عقل محض عملی، آنچنان که در نقد عقل عملی آمده، یعنی امید به وجود خداوند، امید به جاودانگی و امید به حصول آزادی کامل، جملگی فرع بر این امید اعلی و مآلا فرع بر قانون اخلاقیند. کانت فرض اعتبار این سه اصل موضوعه را «نیاز به عقل» می داند. کاربرد اصطلاح «نیاز به عقل» بدین معنا نیست که امید به وجود خداوند، جاودانگی و آزادی توهماتی ناگزیرند. از آنجا که اصول موضوعه شرایط ضروری و اجتناب ناپذیر امکان بالقوه خیر اعلی هستند، هر موجود عاقلی (به لحاظ اخلاقی) باید که به وجود خداوند، جاودانگی و آزادی امید داشته باشد.

امید در اندیشه ارنست بلوخ

ارنست بلوخ رویکردی هگلی به دین اختیار می کند. فهم او از خداوند به گونه ای است که اساسا با فاعل انسانی در تقابل قرار نمی گیرد، یعنی خدا (از منظر وی) به کلی دیگر نیست. آنچنان که کرکگور معتقد بود. بلکه خدا (از منظر وی) یک آرمان انسانی است. بلوخ، ایمان به خدا را اشتیاق تجسم یافته به یک نحوه وجود آرمانشهری می داند. هنگامی که این تجسم آنطور که هست شناخته شود، مفهوم خدا، به ملکوت خدا تبدیل می شود و ملکوت خدا دیگر در بر دارنده یک خدا نیست. خداوند، تجسم امید به یک آرمان و بلکه تجسم امید به ملکوت انسان است. بلوخ در تفسیر انسان شناختی از دین تا حد زیادی وامدار و مرهون فوئرباخ است. با این وجود، وی شدیدا فوئرباخ را به دلیل نادیده گرفتن و حذف همه نشانه های امر متعالی از دین مورد انتقاد قرار می دهد. به عقیده وی، پیمان کمال حتی پس از انسانی سازی دین، عنصر متعالی است که در دین می پاید.

نقادان اصلی بلوخ که عبارتند از مارکسیست ها ی سنتی همچون مانفرد بوهر، که عمیقا نسبت به آرمانشهرهای دینی بدگمانند. مارکسیست های سنتی دین را آرامش بخش و به لحاظ اجتماعی ثبات دهنده و در واقع «افیون توده ها» می دانند. بلوخ به این گرایش محافظه کارانه در درون دین معترف است، اما گرایش انقلابی امید دینی را عالی ترین ظهور ناخشنودی و عصیان علیه وضع موجود می داند. به عقیده بلوخ، آرمانشهرهای دینی، خاصه آرمانشهر مسیحی ملکوت خداوند، بیانگر امید انقلابی به یک نحوه وجود بهتر و کاملا متفاوت هستند. این آرمانشهرهای دینی مطلقا آرامش بخش (افیون توده ها) نیستند، بلکه علی الاصول موجب تحول و دگرگونی می شوند.

اندیشه مارسل در باب امید

به عقیده مارسل، امید راهی است برای استعلا جستن از تنگناهای زندگی. این تنگناها، برای نمونه، می توانند شکل مرض، جدایی، غربت و بندگی را به خود بگیرند: «امید در درون قالب تنگنا شکل می گیرد و نه تنها با آن مطابق است، بلکه واکنش تمام عیار وجود ما را نیز تعیین می کند. تنگناهایی چنین، علت و انگیزه بالقوه نومیدی هستند که اشخاص در چنبره آنها از پا می افتند و یا خود را می بازند. بدین سان، هیچ امیدی بدون وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی در کار نخواهد بود.» (یعنی فقط آنجا که وسوسه تسلیم به نومیدی هست امید می تواند جوانه زند)، و مارسل امید را «کنشی می داند که شخص به دستاویز آن، بر این وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی فعالانه و یا پیروزمندانه غلبه می کند.»

دل مشغولی و اهتمام مارسل نه به امیدهای ارادی، بلکه مآلا به نوع خاصی از امید خلقی معطوف است که وی آن را اینچنین بازگو می کند: «من به تو، برای ما امید دارم.» مارسل به نوع اصلی امید همچون ترجمان منزلت انسانی می نگرد، یعنی به عنوان توانایی برای استعلا جستن از تمنیات و امیال شخصی و در انتظار طرحی مشترک بودن. در اینجا امید از نفع شخصی استعلا می جوید: ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر، که به ایشان امید بسته ام، ارتباطی ابزاری نیست، بلکه ارتباطی اخلاقی و مشترک با جمع است.

مارسل چنین امیدی را (بیشتر) در برابر زمینه ایمان به خدا قرار می دهد تا اینکه آن را همچون کانت در برابر زمینه قانون اخلاقی قرار دهد. مارسل اصرار می ورزد که ما می توانیم خود واقعیت را یک «تو» بدانیم. مارسل میان یک حکم آفاقی، که بر واقعیت ها مبتنی است (مانند این حکم که احتمالا «من پسرم را دوباره خواهم دید») و یک تصدیق ساده (مانند «شما بازخواهید گشت») که در امید مجال بیان می یابد، تمایز قائل می شود. اولی با این شهادت و آنچه که می تواند به درستی از آن استنباط شود ساختگی و تصنعی می شود، در حالی که دومی از تصنع برکنار می ماند. چنین امیدی بر یک سنجه یا محاسبه اشتباه و یا احتمال مبتنی نیست، از این رو تحت سیطره قواعد محاسبه ای از این دست قرار نمی گیرد و نوعی استنکاف و خودداری از محاسبه است، نوعی استنکاف از در نظر گرفتن آینده، آنچنان که کاملا با گذشته و حال، محدود می شود. از این رهگذر، هنگامی که امید این شکل را به خود می گیرد، از نقد آفاقی فراتر می رود. با این وجود، این فراتر بودن از نقد آفاقی تا آنجا است که امید ترجمانی از عشق باشد و نه هوس.

بـخــش دوم

فصل اول: امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

فصل دوم : راهکارهای رفتاری قرآن در مورد افزایش و تقویت امید

فصـل اوّل

امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

امید در قرآن

ایجاد امید با توبه و شفاعت

آثار توبه

شفاعت

زیان های ناامیدی

امید در زندگی انسان باعث انجام کارهای شایسته و تلاش های مفید و پر ثمر می شود و در این فصل به بررسی تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته و همچنان زیان های نا امیدی پرداخته می شود .

مسئله امید در فرهنگ اسلامی مطرح شده است. قرآن برای ترغیب انسان او را تشویق به امید و امیدواری  کارهای شایسته ای می کند که در این فصل به بررسی آن می پردازیم :، بهره فراوانی از امید برده است.

امید در قرآن

در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره می شود:

خداوند نسبت به دیدار خود امید می دهد:

«مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(عنکبوت: 5)، کسی که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوی [خدا آمدنی است و اوست شنوای دانا.

امیدواران به لقای الهی، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده ای حتمی و قطعی از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلی است که باید برای آن آمادگی داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روی آورند تا با سربلندی به لقای پروردگارشان برسند.

اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن می فرماید:

«… فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (کهف: 110)؛ هر کس امید به لقای پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجای آورد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.

پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش های وی، کارهای شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتی اخلاص و انگیزه الهی در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمی گیرد. کسی که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد.

شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: عده ای از یاران شما مرتکب گناه شده، می گویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا[ داریم. امام فرمود: «دروغ می گویند؛ آنان پیرو ما نیستند، گروهی اند که آرزوهای [بی پایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزی امید دارد برای آن کار و فعالیت می کند، و هر کس از چیزی بترسد از آن فرار می کند.»[18]

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «از کسانی مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازند.»[19]

باور به معاد، حتی در حد امید، اهرمی کارامد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگی سالم و تصحیح رفتارها و باورهای انسان نقش مهم دارد.

در آیه دیگری خداوند می فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره: 218)؛ آنان که ایمان آورده اند و کسانی که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.

در آیه مزبور، امیدواری مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هرچند امید حالتی روانی است، ولی آثار آن در عمل آشکار می گردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد می کنند، می توانند ادعای امید به رحمت الهی داشته باشند.

چنان دارم امید از لطف یزدان                          که زایل گردد از من ناتوانی.

(مسعود سعد)

ایجاد امید با توبه و شفاعت

انسان موجودی ضعیف بوده و در تمام مراحل زندگی نیازمند عنایت الهی است. نفس آدمی مؤثرترین عامل در انحطاط یا ارتقای اوست. بیشتر مردم مرتکب لغزش ها و نافرمانی خدا شده، در مبارزه با نفس شکست می خورند و در این هنگام است که ناامیدی به سراغ آنان آمده، حرکت قهقرایی در پیش می گیرند و برای همیشه از رستگاری و رسیدن به کمالات انسانی مأیوس می گردند. وقتی انسان راه بازگشت را به روی خویش مسدود می بیند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نیست و با توجه به تیرگیِ افق آینده اش، به هر سرکشی و طغیانی دست می زند. تجسّم اعمال زشت و سنگینی آن ها، همانند کابوسی وحشتناک بر روح انسان سایه می افکند و او را دچار اضطراب و فشار روانی می گرداند و بسا ممکن است تبدیل به افسردگی شود.

خداوند با عنایتی که به بندگان خویش دارد، راهی برای آنان قرار داده است تا هر قدر هم آلوده به گناه و نافرمانیِ حق باشند، راه نجات برایشان فراهم و امکان جبران مهیّا باشد؛ توبه و بازگشت به سوی پروردگار راهی است که خدا در برابر انسان ها قرار داده است تا از یأس و نومیدی بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصی است. آیات توبه[20] نشان دهنده رحمت الهی نسبت به تمام بندگان هستند؛ چنان که هر کس با هر گناهی، اگر به طور حقیقی به سوی پروردگارش رود، با آغوش باز پذیرای او خواهد بود و گناهانش را می آمرزد.

اگر افراد مجرم در برنامه های غلط خود تجدیدنظر کنند، راه نجات برایشان باز است و از بیراهه به راه باز می گردند. در قوانین کیفری کشورها، قانونی به نام «عفو مجرمان بزرگ و زندانیانِ محکوم به حبس ابد، در صورت پشیمانی از جنایات گذشته» وجود دارد تا روزنه امیدی به زندگی برای آنان باشد. امید به زندگی برای این نوع زندانیان، مایه نشاط است تا حتی در زندان هم مشغول کار و فعالیت شوند و پس از رهایی، از دسترنج خود بهره ببرند. اگر چنین امیدی نباشد، نه نتها آنان هیچ گونه تلاشی انجام نمی دهند، بلکه در زندان دست به هر جنایتی می زنند.

احساس گناه یکی از عوامل اضطراب و افسردگی و مایه خستگی روح انسان است که باعث سرخوردگی در زندگی او می شود. فرد گنه کار احساس پوچی می کند و انگیزه ادامه زندگی را از دست می دهد و این موجب ناامیدی در او می شود.[21] فردی که برای خود آینده ای مبهم و تاریک ترسیم کرده است و وضعیت خود را نامشخص می داند، و یا در انتظار عذاب الهی پس از مرگ نشسته است، ناامیدی به سراغش می آید و او را دچار فشارهای روانی و اضطراب می سازد. اما اگر بداند که آمرزش الهی نصیب او خواهد شد، امید در او ایجاد شده، تلاش خویش را به کار می بندد تا مرتکب گناه نشود و اگر در صورت غفلت، مرتکب نافرمانی الهی شد، مأیوس نمی گردد.

آثار توبه

اگر به برخی از آثار توبه نظری بیفکنیم، خواهیم دید که هر کدام از این آثار به تنهایی نقش بسزایی در ایجاد امید و در نتیجه، به وجود آمدن نشاط در انسان خواهند داشت. در ذیل، به سه اثر توبه اشاره می شود؛ که هر کس توبه کند این آثار را مشاهده می کند:

1. محبوبیت تائب نزد خداوند

قرآن کریم درباره دوستی خداوند نسبت به فرد توبه کننده می فرماید: «… اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (بقره: 222)؛ خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «… لیس شی ءٌ اَحبُّ اِلیَ اللّهِ مِن مؤمنٍ تائبٍ، او مؤمنةٍ تائبةٍ»[22]؛ نزد خداوند هیچ چیز دوست داشتنی تر از مرد و زن توبه کننده نیست.

افراد آلوده دامن، که دل هایشان را با گناهان تیره کرده، روشنی امید را از دست داده اند، احساس می کنند در جامعه هیچ جایی برایشان نیست و از هیچ نوع احترام و منزلتی برخوردار نیستند؛ زمین و زمان با تمام گستردگی اش بر آنان تنگ می گردد. آنان پس از بازگشت به سوی رحمت الهی، علاوه بر اینکه توبه شان پذیرفته می شود، محبوبیت ویژه ای پیدا کرده، از جاه و مقام بلندی برخوردار خواهند گشت. بنده ای که محبوب خدا شد، دیگران حق ندارند با دیده تحقیر و فرد ستمکار به او بنگرند؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «برای امّتم چهار حق قرار داده ام که آنان ملزمند رعایت کنند:

1. فرد توبه کننده را دوست بدارند.

2. ضعیف را مورد رحمت و مهربانی قرار دهند.

3. به نیکوکار کمک کنند.

4. برای گنه کار آمرزش بخواهند.»[23]

اینکه انسان بداند افراد جامعه و از همه مهم تر، پروردگارش او را دوست دارند، برایش بسیار لذت بخش است و در او نشاطی به وجود می آورد که انجام کارهای نیک را به دنبال دارد.

2. تبدیل گناهان تائب به حسنات

گناهانی را که فرد مرتکب شده از آن ها توبه کند، نه تنها خداوند می آمرزد و آن ها را نادیده می گیرد، بلکه آن ها را تبدیل به نیکی و پاداش می کند؛ می فرماید: «اِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورا رَّحیما» (فرقان: 70)؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.

مشرکان به عذاب بزرگ الهی، که همراه با خواری آنان است، مبتلا می شوند. تنها افرادی از عذاب خداوند در امانند که توبه کنند و کار شایسته انجام دهند. در این صورت، خداوند به لطف و کرمش، گناهان بزرگ آنان را نادیده گرفته، گناهان کوچکشان را به حسنات تبدیل می کند و به جای هر گناه پاداش می دهد. و نیز آثار بدی را که گناه بر روح آنان در این دنیا داشته است برداشته، آثار نیک را جایگزین آن می سازد.

3. وسعت روزی توبه کننده

با توبه روزی توبه کننده در دنیا وسعت می یابد و روزی نیکو نصیب او می شود. توجه به این نتیجه که با توبه روزی انسان فراوان می گردد، باعث ایجاد امید و در نتیجه انجام اعمال صالح می گردد. خداوند در این زمینه می فرماید:

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِروُا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارا وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارا» (نوح: 10) 12؛ و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است؛ [تا] بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را به اموال و پسران یاری کند و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.

«وَ أَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعا حَسَنا إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی…»(هود: 3)؛ و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا اینکه] شما را با بهره مندی نیکویی تا زمانی معیّن بهره مند سازد.

این آیات بیان کننده پیوند دین با دنیا هستند که دین در زندگی همین دنیا تأثیر داشته، آبادکننده سرای دنیاست. در آیه اول، حضرت نوح علیه السلام با بشارت و تشویق به قوم لجوج خویش روی کرده، به آن ها وعده می دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنید، پروردگارتان درهای رحمتش را به روی شما باز خواهد کرد؛ نه تنها گناهانتان را محو می سازد، بلکه باران های مفید، بموقع و پربرکتِ آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد؛ بارانی که مایه روزی شماست، که اگر نباشد گرفتار قحطی و گرسنگی می شوید، و نیز اموال و فرزندان (سرمایه های انسانی) شما را افزون ساخته، برایتان باغ های سرسبز و خرّم و نهرهای جاری قرار می دهد.[24] این نعمت ها ویژه یک گروه نبوده و شامل تمام افرادی می شوند که به چنین دستوری عمل کنند؛ زیرا حضرت علی علیه السلام می فرماید: «طلب آمرزش [از خداوند] روزی را فراوان می گرداند. زیاد استغفار کنید تا روزی را به سوی خود جلب کنید.»[25]

در آیه دوم، خداوند با لطف و مهربانی خطاب به مردم می فرماید: از گناهان خویش استغفار جویید و از آلودگی ها، خود را شست وشو دهید و به سوی پروردگارتان باز گردید، که اگر به این دستورات جامه عمل بپوشانید تا پایان عمر، شما را از زندگی سعادت بخش این دنیا بهره مند خواهم ساخت.

شفاعت

«شفاعت» در لغت به معنای میانجیگری، وساطت و پا در میانی کردن است[26] و در قرآن بدین مفهوم است که فرد گنه کار با داشتن برخی جنبه های مثبت، همچون ایمان و انجام برخی اعمال شایسته، شباهتی با اولیای الهی پیدا کرده، آنان با عنایات خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه ربوبی برای او درخواست آمرزش کنند.

اعتقاد به شفاعت نیز پدیدآورنده امید در دل گنه کاران بوده و مایه نشاط، ادامه فعالیت و بازگشت آنان از نیمه راه زندگی به سوی خدا می گردد. اگر مفهوم شفاعت به طور صحیح شناخته شود، نه تنها موجب جرأت بر گناه و نافرمانی پروردگار نمی گردد، بلکه سبب می شود تا نور امید در دل عده ای ایجاد شود و بتوانند به وسیله اولیای الهی آمرزش خدا را نسبت به گذشته تاریک خود جلب کنند و از عصیان و سرپیچی دست برداشته، به سوی حق بازگردند.

شفاعت موجب می شود تا گنه کاران بتوانند سرنوشت خود را تغییر داده، دیگر دنبال کارهای ناپسند نروند و از هم اکنون به کمک اولیای الهی تصمیم راسخ خود را بگیرند که از شیطان پیروی نکرده، از فرامین الهی اطاعت کنند و با این کار درهای سعادت را بر روی خویش باز کنند.

علت وضع شفاعت این است که در افراد امید ایجاد شود. بسیاری از افراد بر اثر غلبه هوای نفس مرتکب گناهان سنگین شده، به دنبال آن روح ناامیدی بر آنان چیره می شود؛ آنان گرفتار یأس از بخشودگی در پیشگاه خدا می شوند و چون راه بازگشت را به سوی خود بسته می بینند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نمی گردند و با توجه به تیرگی افق آینده، به آلودگی بیشتر دست می زنند و در گناهان غوطه ور می شوند. امید به شفاعتِ اولیای خدا به آن ها نوید می دهد که اگر همین جا توقف کنند و خود را اصلاح کنند، از راه شفاعت، گذشته شان جبران می شود.

از سوی دیگر، یکی از مهم ترین شرایط شفاعت، اذن و اجازه خداوند است، که اگر اجازه او نباشد هیچ کس قادر بر شفاعت نیست.[27] کسی که امید و انتظار شفاعت دارد باید اجازه پروردگار را به نحوی فراهم سازد؛ یعنی کارهای خداپسندانه انجام دهد تا به مقام رضایت الهی برسد؛ زیرا امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هر که می خواهد از شفاعتِ شفاعت کنندگان نزد خداوند بهره مند شود، باید در جست وجوی رضایت خداوند باشد.»[28]

شفاعت همچنین موجب رابطه معنوی با اولیای الهی می شود. کسی که خواهان شفاعت است تلاش می کند تا با آنان رابطه داشته باشد، از آنان پیروی کند و کارهای خلاف شأن آنان انجام ندهد.

با توجه به تمام این ها، شفاعت یک عامل سازنده و بازدارنده است که می تواند از یک فرد مجرم و جنایت کار، شخصی صالح و کارامد بسازد.

شفاعت برای این است که روزنه امید را در دل انسان ها باز بگذارد، افراد برای اینکه مشمول آن شوند باید کوشش کنند تا کارهای شایسته ای از خود نشان دهند؛ زیرا شفاعت ویژه کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کرده اند، نه افرادی که یکسره در گناه بوده، در عمر خود هیچ اطاعتی انجام نداده اند، که در این صورت، اینان هرگز مشمول شفاعت نخواهند بود.

اینکه انسان بداند چه در دنیا و چه در قیامت می تواند با اولیای الهی ارتباط پیدا کرده، آنان را واسطه درگاه خداوند قرار دهد که آنان برای او طلب آمرزش کنند و به دلیل نزدیکی شان با پروردگار بتوانند رحمت او را برای انسان جلب کنند و در قیامت برای نجات از عذاب الهی و یا برای بالا رفتن درجه اش، او را شفاعت با اذن خداوند کنند، امید فراوانی در او ایجاد می کند و او را به فعالیت و تلاش وامی دارد و او را از کسالت، تنبلی و خمودی باز می دارد. شفاعت مایه امید است؛ اگر نباشد موجب یأس می شود، و ناامیدی باعث دلهره و فشارهای روانی در انسان می گردد و اگر شدت یابد به افسردگی منجر می شود.

زیان های ناامیدی

چنانچه اشاره شد، امید در زندگی انسان، باعث انجام کارهای شایسته و تلاش های مفید و پرثمر می شود. انسان امیدوار، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی می کند و هم در آخرت از نعمت های فراوان الهی بهره مند می گردد. در برابر امید، ناامیدی قرار دارد که زیان های فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. کسی که به علل گوناگونی همچون تبلیغات دشمن، عجول بودن و فقدان آینده نگری، احساس ناتوانی، احساس خود کم بینی و مشکلات جسمی، به زندگی در این دنیا امید ندارد، و کسی که از آمرزش پروردگار پس از مردن ناامید است، برنامه ای نیز برای بهره مندی از آن ندارد، زندگی را هیچ و پوچ می داند. او از هم اکنون ناراحت است که چه پیش خواهد آمد، و چه سرنوشتی در انتظار اوست. از این رو، به هیچ کار مهمی دست نمی زند و هیچ اقدام مثبتی انجام نمی دهد و چون امیدی به آینده ندارد، مرتکب جنایات بزرگ و خطرناک می شود. روان شناسان برای افسردگی نشانه هایی ذکر کرده اند که یکی از آن ها ناامیدی است. فرد افسرده نسبت به آینده بدبین و ناامید بوده و بوی بهبودی از اوضاع جهان احساس نمی کند.[29] فرد ناامید احساساتی همچون تنهایی، وازدگی، غمزدگی و بیروحی دارد که این امر منجر به سرخوردگی بیشتر او می شود.

در آیه ای خداوند درباره ناامیدی به سبب کم ظرفیتی انسان می فرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لیؤوسٌ کَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»(هود: 910)؛ و اگر از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از وی باز گیریم قطعا نومید و ناسپاس خواهد شد؛ و اگر پس از محنتی که به او رسیده است نعمتی به او بچشانیم، حتما خواهد گفت: گرفتاری ها از من دور شد. بی گمان، او شادمان و فخرفروش (خودستای) است.[30]

افراد کوته نظر، که تنها زمان حال خود را دیده، از امور دیگر غافلند، هنگام از دست دادن امکانات و موهبت های مادی، از رحمت الهی ناامید شده، تدبیر خداوند را در هستی منکر می شوند. چون انسان از نظر روحی و روانی ضعیف است، وقتی خداوند برخی نعمت های دنیوی را به او داد، سپس باز ستاند، ناامید شده، تصور نمی کند که دیگر آن نعمت ها به سویش بازگردند. گویا امکانات مادی را حق مسلّم خود دانسته، خدا را مالک آن ها نمی شناسد. چنین افرادی پس از گذر از سختی ها و دست یابی به موهبت های دنیوی، به شادمانی بسیار، تکبّر، و فخرفروشی، که صفات نکوهیده ای هستند، مبتلا خواهند شد و آنچنان به خود مغرور می گردند که تصور می کنند همه مشکلات و ناراحتی های آن ها برطرف شده اند، و هرگز باز نخواهند گشت. بدین دلیل، شادی و سرمستی بی حساب و فخرفروشی بیجا به حدی سر تا پای آنان را فرا می گیرد که از شکر نعمت های پروردگار غافل می مانند.

این افراط و تفریط بلای بزرگی است که اینان بدان مبتلا شده اند؛ زیرا سبب می شود اینان هرگز نتوانند در زندگی موضعی متعادل و صحیح داشته باشند؛ گاه مغرور و متکبر و گاه ناامید می شوند. از این رو، دایم در حال تشویش و دلهره اند. فقط افراد با ایمان، که روحی بلند و سینه ای گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگی صبر را پیشه خود ساخته اند و در همه حالات از کارهای شایسته فروگذار نمی کنند از این دو حالت افراط و تفریط بیرونند؛ آنان هنگام فراوانی نعمت مغرور نمی شوند و خدا را فراموش نمی کنند، و هنگام سختی ها و مصیبت ها از رحمت خدا ناامید نمی گردند و به تدبیر او در هستی کافر نمی شوند.[31] به همین دلیل، برای اینان آمرزش از گناهان و پاداش بزرگ الهی (بهشت) خواهد بود.

پس راه مبتلا نشدن به یأس دو امر است: 1. صبر و تحمّل مشکلات؛ 2. ایمان به این واقعیت که نعمت ها در ید قدرت الهی اند؛ به هر کس بخواهد و مصلحت بداند می دهد، و از هر کس بخواهد می گیرد، و به آنکه گرفته است، می تواند بازگرداند.

خداوند در آیاتی چند بشر را از ناامیدی باز داشته است؛ از جمله در آیه 53 سوره زمر می فرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ …»؛ بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید.

به دلیل فراوانی ضرر نومیدی، خداوند با لحنی آکنده از محبت و لطف، آغوش رحمت خویش را باز کرده و فرمان عفو عمومی صادر کرده است؛ می فرماید: به بندگان گنه کار من بگو: هر اندازه گناه کردید، مبادا از رحمت الهی ناامید شوید، بلکه با توبه کارهای زشت خویش را تدارک کنید. از آیه استفاده می شود که ناامیدی از گناهان بزرگ است.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «… ناامیدی از رحمت خداوند، از بزرگ ترین گناهان نزد پروردگار است.»[32]

ناامیدی را خدا گردن زده است               چون گنه مانند طاعت آمده است

کوی نومیدی مرو، امیدهاست                سوی تاریکی مرو، خورشیدهاست.

(مولوی)

حضرت علی علیه السلام در ضرر ناامیدی می فرماید:

«فقیه (و دین شناسِ) کامل کسی است که مردم را از آمرزش و مهربانی خداوند ناامید نسازد و از عذاب ناگهانی ایمن نسازد.»[33]

«… اگر نومیدی بر [دل] چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پای درآورد.»[34]

«بزرگ ترین بلا [برای انسان] قطع شدن امید است.»[35]

«ناامیدی آدم را از پا در می آورد.»[36]

«قرنت الهیبةُ بالخیبةِ؛ ترس با ناامیدی همراه است.»[37]

«تعجب می کنم از کسی که [از رحمت خداوند] ناامید است، در صورتی که وسیله رستگاری با اوست که آن استغفار کردن است.»[38]

برخی آیات، قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت را منشأ فسادها، تبه کاری ها، انجام کارهای ناپسند، طغیان و سرکشی و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی می دانند .[39]

امید به رحمت خداوند، که قدرت بی انتها دارد، مطابق فطرت انسان است. اما اگر فطرت پوشیده شود ناامیدی به سراغ او می آید. یأس از رحمت پروردگار محدود کردن رحمت او و نیز عفو و آمرزش الهی را نادیده گرفتن است؛ چنان که امید محرّک انسان به فعالیت و تلاش بود، ناامیدی سبب بازماندن او از عمل و دست کشیدن از جدیّت در کارها و بریدن از بندگی خداست.

از دام های بزرگ شیطان این است که در ابتدا بنده را فریب می دهد و با گناهان کوچک و بزرگ او را مشغول می سازد و چون مدتی بدین صورت با او بازی کرد، اگر باز در او نورانیتی دید که احتمال توبه و بازگشت به سوی حق در او وجود داشت، او را به یأس از رحمت می کشاند و به او می گوید: از تو گذشته و کار تو اصلاح پذیر نیست. این دام بزرگی است که شیطان بر سر راه بندگان گذارده، تا آنان را از درگاه پروردگار روی گردان کند. اگر چنین حالتی برای فردی پیش آمد، ضررهای فراوانی برای خود و دیگران دارد. چنین فردی دنبال فعالیت نمی رود و از زندگی دنیا باز می ماند، و چون امیدی به زندگی ندارد دچار خمودی و افسردگی می شود و همه چیز و همه کس را با دیده زشت و باطل می بیند، و چون برای آخرت نیز کار شایسته ای انجام نداده است، پس از مرگ، از عذاب الهی در رنج است.

فرد مؤمن دایم بین خوف و رجا (بیم و امید) قرار دارد؛ بدین معنا که او از یک سو، به فقر و نداری خود نگاه می کند که سرتا پا نقص و کمبود است، از خود هیچ گونه کمال، عزّت و توانایی ندارد و آنچه دارد همه از خداوند است. او از عبادت های خود بیم دارد، چه رسد به گناهان و نافرمانی هایش از پروردگار؛ و از سوی دیگر، به رحمت گسترده الهی، که تمام عالم را فرا گرفته است، نظر افکنده، امید دارد که این رحمت شامل او نیز می شود.[40]

بدین روی، امام صادق علیه السلام می فرماید: «در سفارشات لقمان به فرزندش امور عجیبی بود؛ عجیب ترین آن ها اینکه از خداوند آن گونه بترس که اگر در درگاه او خوبی های جن و انس را آوردی، تو را عذاب می کند؛ و به خدا این گونه امیدوار باش که اگر گناهان جن و انس را بیاوری تو را می آمرزد.» سپس امام فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست جز اینکه در دل او دو نور است: نور امید و نور بیم، که اگر هر کدام را وزن کنند بر دیگری نچربد.»[41]

چنانچه اشاره شد انسان امیدوار با انجام کارهای شایسته و با تلاش و کوشش ، پر ثمر می شود انسان امیدوار ، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی می کند و هم در آخرت از نعمت های فراوان الهی بهره مند می گردد و در برابر امید ، نا امیدی وجود دارد که از جانب شیطان به انسان وارد می شود و باعث می شود که انسان را به فساد و تباهی و یأس از درگاه خداوند متعال بکشاند .

فصـل دوم

راهکارهای رفتاری قرآن درمورد افزایش و تقویت امید

راهکارهاى رفتارى قرآن براى افزایش و تقویت امید در آدمى

راهکارهای فردی

راهکارهای اجتماعی

و . . .

1. راه‏کارهاى رفتارى قرآن براى افزایش و تقویت امید در آدمى

مقصود از راه‏کارهاى رفتارى، روش‏هاى عملى براى افزایش و تقویت امید در آدمى است؛ راه‏کارهایى که به رفتار و عملکرد آدمى براى افزایش امید صادق و حقیقى مى‏پردازد.

این راه‏کارها در فرهنگ قرآن، آمده و در این فصل به آن اشاره شده که در دو قالب فردى و اجتماعى مطرح گردیده‏اند تا آدمى علاوه بر غنى ساختن امید در درون خویش، به افزایش امید در جامعه نیز کمک نماید؛ چراکه یکى از ویژگى‏هاى دین اسلام این است که آیین تک‏روى و تک‏مسئولیتى نیست و جامعه‏اى که در آن، اصول اجتماعى و پیوندهایى نظیر انفاق، احسان و امثال آن وارد شوند و اجرا گردند، بدون شک مى‏تواند تضمین‏گر آرامش و امنیت و همچنین تقویت‏کننده روحیه امید و امیدوارى در تمامى انسان‏ها باشد.

2-1 . راه‏کارهاى فردى:

الف) ذکر خداوند: علت اصلى اضطراب‏ها و آشفتگى‏هاى روانى و روحى انسان معاصر، غفلت از یاد خداست. به طور کلى روح انسان، ربّانى است[42] و تا با خدا پیوند نداشته باشد، آرام و قرار نمى‏گیرد. پیوند روح و دل انسان با خدا، به وسیله ذکر خدا پدید مى‏آید و برقرار مى‏ماند؛ پیوندى ناگسستنى و استوار: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ.» (بقره: 152)

در سایه این پیوند، آدمى شیرینى و گوارایى اتصال خود را با خداوند، حس مى‏کند و توانایى آن را مى‏یابد که از عادات نامأنوس و خلق وخوى‏هاى نادرست برهد و قوانین طبیعت و خواسته‏هاى نفسانى را مقهور خود سازد: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ.» (اعراف: 201) به همین دلیل، براى آرامش دل باید به ذکر و یاد خدا روى آورد: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.» (رعد: 28)

ب) ترس از خدا (ترس امیدآفرین): خداوند در آیات بسیارى تأکید مى‏ورزد که آدمى باید تنها از او بترسد و این ترس همواره باید در او موجود باشد: «فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ» (آل‏عمران: 175)؛ چراکه این نوع ترس، در صورت نفوذ در ژرفاى درونِ انسان، او را از ارتکاب اعمال مهلک باز داشته و به کار نیک و پیشتازى در عرصه فضیلت وامى‏دارد و در حقیقت، ترسى است امیدآفرین که سبب تحکیم پایه‏هاى امید در آدمى مى‏گردد. به همین دلیل، در بسیارى از آیات مربوط به امید، این نوع ترس در کنار واژه طمع استفاده شده است.[43]

ج) توبه و انابه به سوى خداوند: توبه و انابه به سوى پروردگار، راهى است که خدا در برابر انسان‏ها قرار داده است تا از یأس و ناامیدى بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصى است: «وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ.» (شورى: 25) از این‏رو، انسان گنهکار که با انجام گناه دچار عصیان گردیده و امیدش را در زندگى از دست داده، با انابه مى‏تواند آرامش خود را باز یابد و امید خویش را تحکیم نماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ.» (رعد: 27ـ28)

د) تهجّد و شب‏زنده‏دارى: خداوند در سوره «زمر»، شب‏زنده‏داران و متهجّدان را «امیدوار» خوانده و نماز شب و شب‏زنده‏دارى را از عوامل امیدبخش معرفى کرده است: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدا وَقَائِما یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ» (زمر: 9)؛ چراکه در دل شب و به هنگام فرو نشستن غوغاى زندگى مادى و آرامش روح و جسم انسان پس از قدرى استراحت، حالت توجه و نشاط خاصى به انسان دست مى‏دهد که در عین بى‏نظیر بودن، فوق‏العاده روح‏پرور، تکامل‏آفرین و امیدبخش است. در چنین زمانى، امیدواران حقیقى با تمام وجود، رو به درگاه معبود مى‏آورند و سر بر آستان معشوق مى‏سایند و با بیم و امید او را مى‏خوانند.

هـ) هجرت و جهاد در راه خدا: طبق آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَـئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ» (بقره: 218)، امید به لطف و رحمت پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است و مکلفى که بر پایه معرفت دینى، از ایمان به خدا و روز قیامت برخوردار شده و براى حفظ دین و تبلیغ آن و مصونیت دادن به سلامت معنوى خود و خانواده‏اش، از دیار کفر به سرزمین ایمان، هجرت نموده است و با مال و جان به جهاد در راه خدا برخاسته، شایسته رحمت خدا، مغفرت و آمرزش اوست.

از این‏رو، هجرت و جهاد در راه خداوند، سرچشمه‏هاى امیدى پایدار و پویا هستند و در پرتو افزایش روح امید و امیدوارى در آدمى، زمینه‏ساز طلوع رحمت و مغفرت از افق زندگى انسان مى‏باشند.

3ـ1. راه‏کارهاى اجتماعى:

الف) انفاق: یکى از مهم‏ترین آثار انفاق، از بین بردن تنش‏هاى اجتماعى و افسردگى‏هاى ناشى از فقر است؛ چراکه انفاق خالصانه سبب تطهیر و تزکیه نفس است: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا»(توبه: 103) و نه تنها نفس انسان را از پلیدى بخل و خودخواهى نسبت به فقرا پاک مى‏گرداند، بلکه سبب رشد آن و اعتلا بخشیدن خیرات و برکات اخلاقى و فضایل انسانى در درون آدمى مى‏شود تا جایى این صفات در درون جان تثبیت مى‏گردد: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَتَثْبِیتا مِنْ أَنفُسِهِمْ» (بقره: 265) و آرامش حقیقى و ثبات روحى بر آدمى حاکم مى‏شود. اما افرادى که انفاقشان، همراه با اذیت و یا از روى ریا و خودنمایى است، دایم در حال بى‏ثباتى، ناآرامى، نگرانى، اضطراب و تضاد روحى به سر مى‏برند.[44]

ب) امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر، نشانه علاقه به سلامتى جامعه و وجود روح نشاط و امیدوارى میان مردم جامعه است. به واسطه امر به معروف و نهى از منکر، اجتماع از صورت یک جامعه مُرده و فاقد تحرک بیرون آمده، به یک جامعه زنده و پویا تبدیل مى‏گردد. همچنین ترک امر به معروف، زمینه‏ساز کفر است[45] و کفر نیز یکى از علل ناامیدى و یأس مى‏باشد: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی.» (عنکبوت: 23) بنابراین، براى افزایش و تقویت روحیه امید در خود و سایر افراد، باید به این فریضه مهم پرداخت تا یأس و ناامیدى را ریشه‏کن نمود.

ج) احسان: از نظر قرآن، شخص محسن و نیکوکار، انسانى است امیدوار به لطف و عنایت خداوند و معتقد به وعده‏هاى او. از این‏رو، هر کس امیدوار به رحمت الهى مى‏باشد، باید نیکوکار گردد.[46]

د) عفو و گذشت: عفو و صفح، از مصادیق احسان است: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(مائده: 13) و رحمت خداوند که مؤمنان همواره در امید و انتظار آن به سر مى‏برند[47] و آرزوى رسیدن به آن را در دل مى‏پرورانند، به محسنین و نیکوکاران نزدیک است: «إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ.» (اعراف: 56) بنابراین، مؤمنان و امیدواران به رحمت الهى از طریق عفو و بخشش دیگران، مى‏توانند به امید و آرزوى خود، که همان دریافت رحمت الهى و پاداش‏هاى او مى‏باشد، دست یابند و به آرامش حقیقى نایل شوند.

هـ) وفاى به عهد: قرآن کریم، یکى دیگر از ویژگى‏ها و خصوصیات افراد باایمان را، که در پرتو امید به لقاى الهى، بهشت را به ارث مى‏برند، وفاى به عهد مى‏داند.[48] بدیهى است انسانى که به وقوع روز جزا امید دارد و فرارسیدن آن را در دل آرزو مى‏کند، همواره به این مهم توجه دارد و آن را در سرلوحه زندگانى خویش قرار خواهد داد.[49]

با توجه به راهکارهای فردی و اجتماعی که به آن پرداخته شد لازم به ذکر است که کلیه عبادات و اعمال دینی در فروزانی و تقویت چراغ امید در دل ، نقش بسزایی دارند امّا نقش این را کارها به عنوان اساسی ترین و فراگیرترین آموزه ها و به مراتب اثربخش تر و جاودانه تر بوده است .

نتیجه گیری :

بنابر آن چه گفته شد، انسان برای زندگی کردن و خوب زندگی کردن، نیازمند امید به آینده است. امید به آینده، بدون داشتن مبنا، امکان پذیر نیست. ادیان الهی، بشارت دهنده امید به آینده برای مؤمنان هستند. قرآن، به عنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی بهترین مبنا را برای امید به آینده به وجود می آورد. انس با قرآن و توجه به مفاهیم معنوی آن و تلاش برای عمل به دستورات قرآنی، بهترین مبنا برای تقویت امید به آینده است.

انسان اگر بخواهد می تواند ذهن خود را از اندیشه های منفی پاک کند و هم زمان اندیشه ای مثبت قرآنی را در ذهن خود جایگزین نماید. این کار نیازمند تکرار و تمرین است. با استمرار و پایداری در راه آرمان های قرآنی، قرآن خود چراغ راه انسان می شود، راه را از بیراهه باز می نماید و امید واقعی به آینده بهتر در سایه ایمان و عمل به فرامین قرآنی را به مؤمنان، صالحان، صابران، متوکلان و پرهیزگاران، بشارت می دهد و پیروزی نهائی حق و شکست باطل را نوید می دهد و سرانجام نیک را از آن پرهیزگاران می داند.

فهرست منابع

1- قرآن مجید

2- نهج البلاغه

3- مصباح ، محمد تقی ، اخلاق در قرآن  ، ج 1 ، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ، چاپ پنجم ، قم ، 1391

4- کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی  ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ، چاپ دوم ، تهران، 1365

5- مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، مترجم : موسوی همدانی ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، تهران ، 1363

6- راغب اصفهانی ، حسین بن محمّد ، مفردات الفاظ القرآن ، مترجم : غلامرضا خسروی حسینی ، انتشارات مرتضوی ، تهران ، 1383

7- طباطبائی ، محمد حسین ، نورالثقلین ، انتشارات موسسه اسماعیلیان ، قم ، 1383

8- مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1382

9- خمینی ، روح الله ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، قم ، 1382

[1] محمد بن یقوب ، کلینی ، اصول کافی ،مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  2/67 ، ح 1

[2] همان ، 2/68 ، ح 2

[3] همان ، 2/68 ، ح 3

[4] همان ، 2/68 ، ح 4

[5] همان ، 2/68 ، ح 5

[6] همان ، 2/71 ، ح 12

[7] همان ، 2/71 ، ح 11

[8] همان ، 2/71 ، ح 1

[9] همان ، 2/71-72 ، ح 2

[10] همان ، 2/72 ، ح 4

[11] سوره ی الرحمن ، 46

[12] بحار الا نوار ، 70/365 ، ح 13

[13]  مجلسی ، محمد باقر ،  بحار الا نوار  ،ترجمه موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، 70/382 ، ح 33

[14] همان ، 70/384 ، ح 39

[15] همان ، 70/384 ، ح 41

[16] سوره ی فصلت ، 23

[17] مجلسی ، محمد باقر ،  بحار الا نوار ،ترجمه موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، 70/384 – 385 ، ح 42

[18] محمدبن یعقوب ،کلینی  ، اصول کافی، مترجم حسین ، استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  ج 2، ص 68.

[19] محمد بن حسین ، شریف الرضی ، نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، انتشارات مشهور ،  ص 663، حکمت 150.

[20] شوری: 25 / نساء: 145 و 146 / هود: 99 و… .

[21] ناتانیل براندن، روان شناسی حرمت نفس ، ترجمه جمال هاشمی، تهران، مترجم، 1376، ص 241.

[22] محمدباقر ، مجلسی ، بحارالانوار، مترجم : موسوی همدانی ، ابوالحسن ، انتشارات کتابخانه مسجد ولی عصر ، ج 6، ص 21، ح 15.

[23] همان، ج 6، ص 20، ح 10.

[24] ناصر ، مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، محقق : علی بابایی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، ج 25، ص 68.

[25] محمد حسین ، طباطبایی ، نور الثقلین ، موسسه اسماعیلیان ،  ج 5، ص 424، ح 13 و 14.

[26] حسین بن محمد ، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن ، مترجم : غلارضا خسروی حسینی ، انتشارات مرتضوی ،  ص 457.

[27] َوْمَئِذٍ لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلاً» (طه:109)؛ در آن روز شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. و نیز انبیاء: 28.

[28] عبدعلی جمعه حویزی، پیشین، ج 5، ص 53، ح 61.

[29] 13 «… فرد افسرده تقریبا همیشه آینده را با بدبینی و نومیدی زیاد می بیند. او معتقد است که اقدامات وی، حتی اگر بتواند از عهده آن ها برآید، محکوم به شکست هستند. … فرد افسرده به تعداد زیادی دلیل برای شکست آینده مجهّز است، و اصلاً دلیلی برای موفقیت نمی بیند.» «وقتی از یک بیمار افسرده سؤال می شود که چه احساسی دارد شناسی روانی، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، 1379، ج 2، ص 11 و 6.)

[30] شبیه آیه مزبور، آیه 83 سوره اسراء است که خداوند می فرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوسا»؛ (و چون به انسان نعمت ارزانی داریم، روی می گرداند و پهلو تهی می کند و چون آسیبی به وی رسد نومید می گردد.) فردِ بدبین چون توجیه عقلانی و منطقی صحیحی از رابطه خود با اجتماع و هستی ندارد، حوادث را نسبت به خود به صورت تحمیل می نگرد. بنابراین، احساس فشار روانی می کند و دچار ناامیدی می گردد.

[31] ناصر ، مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، محقق : علی بابایی ، احمد ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ،  ج 9، ص 31 ،  تفسیر راهنما، ج 8، ص 30.

[32] محمدبن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ،  ج 2، ص 544، ح 3.

[33] محمد بن حسین ، شریف رضی ، نهج البلاغه ،ترجمه : محمد دشتی ، انتشارات مشهور ،  حکمت 90.

[34] همان، حکمت 108.

[35] همان، پیشین، ج 1، ص 180

[36] همان، ج 2، ص 81.

[37] همان، حکمت 21.

[38] همان، ج 2، ص 36.

[39] یونس: 7 و 8 و 11 و 15 / فرقان: 21 ، برای تفصیل مطلب رجوع کنید به: محمدتقی مصباح، پیشین، ج 1، ص 402.

[40] روح الله ، خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، ص 129.

[41] محمدبن یعقوب ، کلینی  ، اصول کافی ، مترجم : حسین استاد ولی ، انتشارات دارالثقلین ، ج 2، ص 55، ح 1.

[42] اسراء: 65.

[43] اعراف: 57.

[44] بقره: 264.

[45] مائده: 77ـ78.

[46] اعراف: 56.

[47] بقره: 218.

[48] مؤمنون: 8.

[49] اسراء: 34.

صفحات: 1 · · 3

موضوعات: موضوعات تربیتی
[دوشنبه 1394-06-30] [ 11:51:00 ق.ظ ]