همواره گوشتان تیز و شنوا و چشمتان بصیر به امر ولی فقیه باشدو اگر این چنین شد هیچ وقت گمراه نخواهیدشد… اسلام به ما آموخته که دین از سیاست جدا نیست آن چیزی که دشمن به دنبال آن است جدایی این دو از هم است اسلامی که مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در آن نباشد اسلام آمریکایی است.

2-1-1-2- تأثیر لقمه حلال یا حرام در انعقاد نطفه
پس از انتخاب همسر و ازدواج، مرحله انعقاد نطفه فرا می رسد. نطفه اي که در رحم طبق اراده آفریدگار لباس هستی می پوشد، از خون پدید ، می آید « جنین » جایگزین میگردد و . خون نیز عصاره خوردنیها و نوشیدنیهایی است که پس از عملیات شگفت انگیز هضم در بدن، به وجود آمده و در رگها جریان یافته است. بی تردید نطفه پدید آمده از غذاهاي ناپاکی چون گوشت خوك یا مست کننده ها، با نطفه و خون ساخته شده از غذاهاي پاکی همانند گوشت گوسفند و مانند آنها متفاوت است.
غذا همانگونه که در جسم اثر می گذارد، در روح انسان نیز مؤثر است و هر غذایی، پیامد ویژه اي در جان آدمی دارد. غذاهاي پاك و حلال و ناپاك و حرام در روح و روان انسان اثري ویژه دارند و همان اثر نیک یا بد، سازندگی یا ویرانگري را در نطفه انسان نیز می گذارند…..ادامه دارد.

دیلمی از پیامبراکرم(ص) نقل می‌کند که خداوند می‌فرماید: «هر کسی وضویش را از دست بدهد و وضو نگیرد به من جفا کرده است و کسی که وضویش را از دست بدهد و دوباره وضو بگیرد و حداقل دو رکعت نماز نخواند بر من جفا کرده،‌ هر کس وضویش را از دست داد، تجدید وضو کرد و دو رکعت نماز خواند و پس از آن دعا نکرد بر من جفا کرده است و هر کس وضویش را از دست بدهد و پس از آن وضو بگیرد و نماز بخواند دعا کند و از حوائج دنیا و آخرتش چیزی بخواهد و من اجابت نکنم، من به او جفا کرده‌ام و من خدای جفاکار نیستم».

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که یعقوب برای ملاقات فرزندش یوسف وارد مصر شد یوسف به استقبال پدربزرگوارش آمد یعقوب فورا از اسب پیاده شد ولی یوسف به خاطر رعایت مقام سلطنت ظاهری برای احترام پدر از مرکب پیاده نشد وهمان طوری که سوار براسب بود دست در گردن پدر خویش افکند حضرت یوسف هنوز از خوش آمد گویی با پدر خود فارغ نشده بود که جبرییل نازل شد وبه یوسف فرمود : دستت را باز کن یوسف کف دست خود را گشود ، نور روشنی ازدستش به سوی آسمان بالا رفت . یوسف پرسید : این چه نوری بود که از کف دست من خارج شد ؟! جبرییل فرمود: نور نبوت از صلب تو به وجود نخواهد آمد به سبب آن که کمال احترام را درمورد پدر پیرت رعایت نکردی پس کسی از فرزندانت پیامبر نخواهد شد .

منبع : آداب الطلاب

@lovelyth

@lovelyth

@lovelyth

آقای چترایی از جانبازان دفاع مقدس درباره ارزشهای  انقلاب اسلامی به مناسبت هفته دفاع مقدس درحوزه رضویه گفتند:کشور ما کشور امام زمان است انقلاب ما انقلاب ارزشهاست نقشه دشمن نابود کردن ارزشها ارزشها ولگد مال کردن آن است .

یکی از ارزشهای ما حجاب است که درآیات قرآن واحادیث زیادی به آن پرداخته شده است.از زن به عنوان یک کالا باشدو در جامعه نقش نداشته باشد واظهار نظر نکند در زمان طاغوت زنان از نقش خود آگاهی پیدا کردند ازجمله آنها طیبه واعظی است که در مقابل طاغوت ایستاد وبا زندگی سختی روبه رو شد وقتی دستگیر شد می گوید:«مرا بکشید اما چادرم را از سر برندارید.»
ارزشهای ما حفظ حجاب است تا پای جان.دشمن برای ازبین بردن انقلاب نقشه هایی را کشیدند ازجمله ترور شخصیتهای عظیم کمثل رییس جمهور ونخست وزیر وجنگ تحمیلی که با روحیه ی ایثار وشهادت طلبی جامعه روبرو شدندو پس از آن با تهاجم فرهنگی از طریق ماهواره و شبکه های اجتماعی به جنگ با ارزشها آمدند.هنوز جنگ ادامه دارد وهنوز ما کشته می دهیم.

حضرت سلیمان عرض کردخدایا تو مرا بر جن و انس ، طیور ، وحوش و ملائکه و دیوها مسلط گردانیدی خدیا دلم می خواهد اذن فرمایید این شیطان را گرفته و زندانی کنم و غل و زنجیرش کنم که این قد ر مردم را به گناه و معصیت نیاندازد . خطاب شد ای سلیمان مصلحت نیست . عرض کرد خدایا وجود این ملعون برای چه خوب است ؟ خطاب رسید اگر نباشد کارهای مردم معلق می ماند . عرض کرد خدایا من میل دارم این ملعون چند روزی زندانی کنم خطاب شد او را بگیر . حضرت سلیمان زنبیل بافی می کرد و از دسترنج خود نان می خورد. هر روز یک زنبیل درست می کرد و می داد می بردند بازار و می فروختند و از پولش مقداری آرد می گرفتند و نان می پختند.

هر چند که در روایات است هر روز چندین شتر و گاو و گوسفند در آشپزخانه او می پختند و مردم میل می کردند . فردا زنبیل را داد که ببرند بفروشند زنیبل را به بازار برده و دیدند همه مغازه ها بسته است . حضرت فرمود چه شده گفتند نمی دانیم . فردا نیز به همین منوال بود برای حضرت خبر آوردند مردم مغازه ها را بسته و به قبرستانها رفته اند و مشغول گریه و زاری و مشغول تهیه توشه برای آخرتند . حضرت عرض کرد خدایا چرا مردم به کاسبی دل نمی دهند . خطاب رسید ای سلیمان تو دلال بازار را گرفته و حبس کردهای و ما که گفتیم مصلحت نیست . شیطان را رها کردند و مردم مغازه ها را باز کرده مشغول کسب  وکار شدندپس اگر شیطان نباشد امورات مردم نظم نمی گیرد.(خزینه الجواهر)

اگر نیک و بدی کردی مزن دم                        که هم ابلیس می باید هم ادم

به مناسبت دهه مبارک فجر در پانزدهم بهمن ماه زیارت گلستان شهدای اصفهان ویژه طلاب وخانواده ی آنها با روایتگری آقای امینی از راویان و جانبازان جنگ هشت سال دفاع مقدس با هدف تجدید پیمان با شهدا و یاری خواستن از آنها برای ادامه دادن راهشان برگزارشد.
آقای امینی درباره زیارت شهدا از سخن امام خمینی (ره) که فرمودند:شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است شروع کردندو اینکه زیارت شهدای یکی از مصادیق احترام به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم )است و انسان برای صیقل دادن جانش به آن نیاز دارد.
جانباز دفاع مقدس در کنار مزار شهدای مدافع حرم شهید علی شاهسنایی و شهید عبد المهدی کاظمی گفتند: فرق بین شهدای جنگ تحمیلی با شهدای مدافع حرم این است که دشمنان شهدای مدافع حرم داعش و تکفیری ها هستند که از دشمنان قسم خورده مسلمانان و هستند و از هر وسیله ای برای جنگ با آنها استفاده می کنند.
سپس ایشان در کنار مزارشهدای غواص گفتند: اینها از شهدای بارزی هستند که شهادتشان خاص است زیرا با لباس غواصی که بیش از نیم ساعت نمی توان بیرون از آب دوام آورد آنها را با لباس غواصی و دسته بسته زنده به گور کردند.از جمله شهدای غواص شهید جواد زمانی است که ایشان یکی از رزمی کاران بود که شب ها پشت خاکریز ها داخل قبری که برای خود کنده بود می رفت و مثل مادر مرده ها اشک می ریخت.
وی در آخر در کنار مزارجانباز شهید محمد علی طاهر زاده افزودند: ایشان از شهدایی است که هفده سال پدرش از ایشان پرستاری می کرد و مفام معظم رهبری در عیادت ایشان به او گفتند: محمد تقی می شنوی آقا جان! می شنوی عزیز!در آستانه بهشت بین دنیا و بهشت خوشا بحالت.

چکیده:

. بدون استثنا عادلند و کسی از آنها را نمی توان متهّم به فسق و گناه کرد           اهل سنّت معتقدند که صحابه ودرموارد متعدّد به نظر و اجتهاد خود عمل می کردند; زیرا همه ی آنها به دلیل مصاحبت با پیامبر، اهل اجتهاد بودند و بعید نیست که در برخی از موارد در اجتهاد خود دچار اشتباه و لغزش هم شده باشند، اما هیچ گاه از سر عمد و علم مرتکب گناه و خلاف نمی شدند . اگر در اجتهاد خود به حقیقت می رسیدند دو ثواب و اگر اشتباه می کردندیک ثواب به آنها داده می شد . بنابراین در نگاه اهل سنّت همه ی  صحابه علاوه بر عدالت، دارای اجتهاد نیز بودند.آنان برای ادّعای خودبه قرآن،سنّت،عقل واجماع استنادنمودندولی شیعه بر خلاف آنان درجه وعدالت صحابه رادریک سطح ندانسته وهمه ی صحابه راعادل نمی داند.لذا دراین مقاله  استناداهل سنّت به قرآن موردنقدوبررّسی قرار گرفته شده است.

واژگان کلیدی:اهل سنّت،عدالت،صحابه

________________________________

معاونت پژوهش مدرسه علمیّه رضویّه خمینی شهراصفهان..

صفحات: 1 · 2

هر صبح که از خواب بیدار می شوی و به طرف کار روزانه می روی  چند ثانیه وقت بگذار و وضو بگیر ، 19 بار بسم الله الرحمن الرحیم بگو ، چون این آیه 19 حرف دارد .

بعد کار روزانه ات را شروع کن نتیجه اش این است که تطهیر می شوی ، 19 بار خواندن بسم الله الرحمن الرحیم آفات و بلیات جهنمی و شعله های جهنم بیرون دنیا را از شما دور می کند آنگاه شما و محلی که در آن هستید بیمه می شوید-بیمه خدا- و بعد صلوات است که تعداد ندارد.

نقل می کنند که مردی بسیار بخیل پنیر را درشیشه ای گذاشته بود وهر روز صبح سر سفره می آورد وبه بچه هایش می گفت نان را به شیشه بمالید وبخورید وبعد از آن شیشه را در صندوقی می گذاشت ودر آن را قفل می کرد . روزی پدر درخانه  نبود . مادر به بچه ها گفت بروید نان را به قفل صندوق بمالید وبخورید ، ناگهان پدر وارد شد وقتی صحنه را دید ، عصبانی شد وگفت : یک روز هم نمی توانید نان خالی بخورید.

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

عده ای به دیدار آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی رفتند ،

یکی از آنها تعریف می کرد مدتی نزد آقا نشسته بودیم وایشان ساکت بودند ،

ناگهان سرشان را بلند کردند وفرمودند:

رفقا بیایید از امروز باور کنیم که ما خدا داریم

و دیگر چیزی نفرمودندو اگر ما خدا را باور کنیم کارمان را درست می کند.